Tuesday, October 31, 2006

قلاب دارین؟



بوس بوس ! به مامان گلم که واسم لباس بافته و به بابای خوبم که واسم پستشون کرده. باور بکنید یا نه, بوی شماها رو میده ! دیگه نمیگم درک نمیکنم مامانم و وقتی میگه عطر خشک شده بوی مادرجونو میده
سادگی زیباست ... امشب همخونه ایم رفت . ولی منو با دو تا آدم جالب آشنا کرد و رفت
یکیشون که اومده بود دوست بابا الکیش بود و برام تعریف کرد که سالهاست تو چیلیواک (یه شهری همین دور و برا) با پول دولت زندگی میکنه و دومیشم یه سرخپوست زحمتکش و مهربون بود
دوتاییشونو دوست داشتم
با همون کلک قدیمی با هم رفیق شدیم
اگه گفتی ؟
با تعارف یه لیوان چای داغ تو هوای سرد
با آدم فقیره (جیم) راجع به نزدیکی آدما حرف زدم ، که آدما جقدر میتونن خوب باشن . میدونم تکراریه ! ولی راجع به زیبایی قناری با هم حرف زدیم . براش یکم گیتار زدم و برام از آوازایی که تو سرما میخونده تو سرما زیر بارون که گرم شه خوند
سادگی زیباست ... همخونه ایم خیلی ساده بهم گفت که از بودن با من لذت برده و خوشحالم کرد
ساده بهم گفت که داره مامان میشه و دوست پسرش شاید دیگه نخوادش ولی اون میخواد که واسه بچش بجنگه ! دیگه یسگار و مشروب نمیکشه و نمیخوره . به همین سادگی از اینجا شروع کرده
سرخپوست مهربون وقتی داشت میرفت گفت : مرسی , خوش گذشت
ساده بود ولی من صداقتشو حس کردم
آفرین ! با خودم بودم ! آخه یه تغییر خوب کردم . دیگه تو خیالم آدما رو طبقه بندی نمیکنم . امروز تو اتوبوس با یه آدم خیلی زشت تا دم دانشگاه گفتم و خندیدم و لذت بردم . الانم با دو تا آدم خیلی فقیر دوست ساده اما صمیمی شدم . شاید هیچوقت نبینمشون ولی دوسشون دارم
اینجا هالوین ه و آتیش بازی. دارم به آتیش بازی نیگاه میکنم و به پاییز ویوالدی گوش میدم . فراموش نشه که لباسای نومم بغل کردم و منتظرم
منتظر چی ؟ منتظرم 9 ماه دیگه که آلیا بهم زنگ بزنه و برم بچشو بچلونم
هنوزم سادما ولی دلم میخواد مث بچگیام راه برم و بخورم زمین و خودمو مقصر بدونم ! واسه همینم تلاش کنم
دلم یه فیلم خوب میخواد ! بابا مهدی کمکم کن دیگه
بازم میگم . دلم میخواد برم ماهیگیری . قلاب دارین؟
--------------------------------------------------
ps: اون بچه زشته خودمم وقتی هنوز 1 روزمم نشده بود

Monday, October 30, 2006

هیچ فضولی سیاسی نمیخوام بکنم ولی به تغییر افکار و نوشته های روزنامه ایران دقت کردید ؟ به کنار گذاشتن کدیور و حجاریان چطور ؟

مینویسم مینویسم ! فردا که امتحانم رو دادم

Friday, October 20, 2006


بیچاره موبایلم منو گم کرده ! الان حتما نگرانمه و همش داره دمبالم میگرده
اگه پیدام نکنه چی؟

Tuesday, October 17, 2006

ابراهیم نبوی در ونکوور

احمدی نژاد گفته از این به بعد بجای قند باید خرما مصرف کنیم که هم انرژی داره هم هسته !!...

Sunday, October 15, 2006

Uiversity ranking

Guys you know?! Simon Fraser University is not among the 200 best universities in the world! Don't panic! Only 4 canadian universities are among world high ranked universities! That's bad.

McGill --> 21
U of Torento -->27
UBC -->50
U of Alberta -->133

جون من اینو بخونین ! باورکنین نمیخواستم از رییس جمهور مهرورزی چیزی بنویسم ولی باور کنید اصلا راه نداشت
روايت متفاوت ايرانيوز از سخنان خبرساز و جديد محمود احمدي نژاد در افطاري جامعه مهندسين حالا دو ناو آمريكايي به منطقه آمده اند ؛ مگر قرار است چه اتفاقي بيافتد ؟/ما رييس جمهور شديم اين كه ناراحتي ندارد ؛ 4 سال ديگر هم شما مي شويد/ دانشجويان هندو فرياد مي زدند Ahmadinejad, we love you
آقايي كه مخالف سود بانكي بود حالا عليه طرح ما مصاحبه مي كند/ جريان انقلاب حالا دارد از صافي عبور مي كند/دانش آموزان آمريكايي به من شماره تلفن دادند تا به آنها زنگ بزنم و سخن بگويم/غرب فقط هارت و پورت مي كند / به جرج بوش هم الهام مي شود
بیشتر بخوانید از ایرانیوز
جالب اینجاست که دولت رییس جمهور را سانسوز کزده است ؛ بخوانید
"روز" هم مقایه جالبی داره:
محمود احمدي نژاد بارديگردر مراسم افطاري با اعضاي جامعه مهندسين از اتصال خود به آسمان خبرداد. او گفت که برخي دوستانش به او مي گويند که به جايي وصل است. رييس جمهوري که گفته بود مي خواهد درجمع حاضر با برخي دوستان شوخي کند گفته است که "خيلي وقت‌ها در موضوع هسته‌اي من به دوستان مي‌گويم نگران نباشيد، اينها فقط هارت و پورت مي‌کنند. اما دوستان باور نمي‌کنند و مي‌گويند تو به جايي وصل هستي! من مدام مي‌گويم الان غرب در برابر ما خلع سلاح شده و نمي‌داند چگونه موضوع را جمع کند اما دوستان مي‌پرسند تو حرف‌هاي آسماني مي‌زني! بعد ما را مسخره مي‌کنند!"
به نوشته ايرانيوز که به ارائه گزارشي ازاين جلسه پرداخته، او سپس افزوده است: "باور کنيد ما از لحاظ حقوقي و از ديد افکار عمومي امروز کاملاً موفق بوده‌ايم. من اينها را از روي اطلاع مي‌گويم. يکي از من پرسيد؛ فلاني مي‌گويند تو ارتباط داري. گفتم بله دارم. پرسيد واقعاً ارتباط داري؟ با چه کسي؟ و من گفتم: با خدا ارتباط دارم. مگر خدا نگفته که هيچ راهي از کفار بر مؤمنين باز نمي‌شود.اما همين دوستان مي‌نشينند و مي‌گويند احمدي‌نژاد حرف‌هاي عجيب و غريب مي‌زند. خداوند اگر ما مومن باشيم، اين پيروزي و اين معجزه را نشان مي‌دهند. مگر حتماً بايد در اين قرن چهارده از دل کوه شتر بيرون بيايد تا دوستان قبول کنند معجزه را. "
او همچنين گفته است که به مانند خودش به جورج بوش نيز الهام مي شودمنتها ازنوع شيطاني اش: "اين رئيس جمهور آمريکا هم مثل ماست. يعني به ايشان هم الهام مي‌شود. البته نه از نوع آقاي الهام خودمان (خنده جمع) بلکه الهام از نوع شيطاني‌اش. شيطان به رئيس جمهور آمريکا الهام مي‌کند."
رييس جمهوري درخصوص مساله هسته اي نيزگفت: "البته آنها خودشان الان در منجلاب مانده‌اند يعني نمي‌دانند با ما چه کنند. ما هم يک ميلي‌متر عقب نمي‌رويم. اول به اين دليل که اگر کمي عقب بنشينيم يعني حتي اگر تعليق را براي يک روز قبول کنيم، آنها مي‌گويند پس اينها تحت فشار عقب‌نشيني مي‌کنند و دوم آنکه اگر چنين کنيم آنها به همه دنيا مي‌گويند که اينها غني‌سازي‌شان را بالاخره متوقف کردند. مگر ما در دوره پيش همه چيزمان را متوقف نکرديم! خوب چه چيزي به دست آورديم؟ البته همان زمان خيلي‌ها مي‌گفتند خوب اصلاً اگر کل کار هم متوقف شود مگر چه اتفاقي مي‌افتد؟ ما چه چيزي را از دست مي‌دهيم؟ من الان مي‌گويم که ما به لطف خدا بسياري از مسير را جلو آمده‌ايم و شما هم مطمئن باشيد که آنها جرأت حمله به ما را ندارند."
احمدي نژاد درخصوص حرکت ناو آيزنهاور به سوي آبهاي خليج فارش گفت: "اين هم از آن حرف‌هاست. من الان مي‌گويم که خيالتان راحت باشد. ۲ ناو مي‌آيند که بيايند. حالا برخي در ايران اين خبرها را در بوق کرده‌اند که ۲ ناو دارند مي‌آيند. چرا ۲ ماه پيش که ۱۴۰ ناو آنها مي‌رفتند چيزي نمي‌گفتيد؟ اتفاقاً من اعتقاد دارم همين که آنها مي‌آيند يعني ممکن نيست اتفاقي بيافتد، اگر آنها از منطقه بروند خطرناک است و معلوم مي‌شود نقشه‌اي دارند."

Saturday, October 14, 2006

Dariush - Shaam e Mahtab

این آهنگ خداست ! این آهنگ بارها آهنگ تنهایی من بوده
با این آهنگ بارها عشق رو حس کردم
مثل همیشه :
یاد روزای خوب رفته بخیر باد

آن روی سکه



آدمها
به شوخی
به سمت قورباغه ها سنگ پرتاب میکنند
اما قورباغه ها
کاملا جدی
میمیرند
از آلبوم یکی تو ارکات

Am I in the right direction?

* Hurry up ! Come on! Choose a way!
Yeah! look at the picture. Do both of them go toward the one goal? Are you Sure Behzad?
* No, of course not! I just can see the begining and the end of the road! Please , Please ! ! just 1 more minute.
Sorry ! You must go ...

This is my life. I am not sure what I am doing. Am I in the right direction?
I am laughing, I am playing,but I fell lonely.
Yeah! I think I need to go fishing. I need to go somewhere to be able to scream. I need to go somewhere that nobody cares about odd people!

I need to do something . . .

Persian Girl

This is a explanation of a persian girl in her profil at Orkut:

Eastern girl..born in the western states, lived in the city of Forough Farrokhzad, raised in the scent of Hafez, acquired the strength of Dariush, believe in the Aristotle theory, and passionately in love with God...

Friday, October 13, 2006

دلم میخواد برم ماهیگیری


داشتم تو اورکات چرخ میزدم که اینو تو آلبوم الهام جون دیدم ، بعد از سالها خوندم شعرهای شاملو برای بار اول بهش فکر کردم ! آخه بگو مگه تو فکرم میکنی ؟
راس میگه ! بیچاره بهزاد باید یاد بگیره فکر کنه
رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم
بی تو من اسیردست ارزوهای محالم
...
هم ترانه یاد من باش ، بی بهانه یاد من باش
...

میخواستم یه چیز دیگه بنویسم ولی تو رادیو یهو اینو خوند و منم دوسش داشتم . همین
دپرس نیستم و ناراحتم نیستم 1 البته دلم واسه همتون تنگ شده ولی معنی اون ناراحتی نیست . اگه بدونین این بچه هایی که باهاشون کار
میکنم چه دوسم دارن! درس میخونم ، کار میکنم (البته از وقتی یادم میاد دارم این کارو میکنم ) ولی امیدوارم اینبار خوب پیش بره
راستی "مارتینی " حراج بود به یاد دایی و فیروز خریدم و فردا یواشکی تو کوه با برو بچ احتمالا بزنیم تو رگ . سلام برسونید بهشون

Monday, October 09, 2006

Cavatina performed by Xue-fei Yang

I am going to play Cavatina for the next week. After that, I will just practice for a month mostly on Studio 5 (Fernando Sor), Asturias part 1 (Issac Albeniz), and Cavatina (Stanly Myers).

Sunday, October 08, 2006

مهرگان

امشب جشن مهرگان است . با هم آنرا گرامی میداریم
پاینده باد ایران گرانقدر
پیوست: مقاله روزنامه همبستگی را هم بخوانید . البته دقت کنید به آزادی در ایران که گوینده ها مدام سعی به ربط دادن مهرگان و رمضان هستند تا بتوانند حرفی در روزنامه ای بزنند و توقیف نشود

نام کوچک


درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن!
عمران صلاحی ( روحش شاد) د

Saturday, October 07, 2006

Why am I here?

Hossein Reza zade got GOLD medal again. He has a charming face. Powerful arms, and he loves IRAN . He didn't want to get millions of dollors to stay an Iranian residence. Why we want to pay thousands of dollors NOT to be an Iranian residense?
Think about it. Iran has the biggest number of brain drain phenomena in the word. Come to SFU ! You can speak Persian and do whatever you want ! Dean of the engineering school is Dr. Mehrdad Saif . Yes , I love him. He is absolutely cool, but why he is here?
Why I am here?
For better life? better job? better ... ! whatever, I found that I can catering here, but I couldn't do that in Iran. I found that I work for 15 hours here, but I didn't in Iran. I found that I love to research, but I hate that when I was in my country.
Whatever encourages me to be like this Behzad make me stay here, and work hard to improve western society.

Thursday, October 05, 2006

جشن مهرگان مبارک

Mehregān (Persian:مهرگان) or Jashn-e-Mehregān is an ancient Iranian autumn festival, observed on the 1st or 2nd of October(10th of MEHR), and dedicated in honor of Mehr, also known as Mithra, the Persian god of Light and Love. It is a celebration of thanksgiving between family and friends, and charity to the poor. The festival symbolically ends with bonfires and fireworks. Please read about MEHREGAN here.

جشن مهرگان
«مـا خواهانیم که پشتیبان کشـور تـو باشیم
مـا نمی‌خـواهیـم از کشـور تـو جــدا شـویـم
نمـی‌خـواهـیـم از خـانـه خــود جــدا شـویـم
مبــاد جــز ایــن ای مـهــــر نیـــرومنــد!»
(اوستا، مهر یشت، بند 75
)

جشن مهرگان يكی از كهن‌ترين جشن‌ها و گردهمايی‌های ايرانيان و هندوان است كه در ستايش و نيايش مهر يا ميترا برگزار می‌شود.
جشن مهرگان قدمتی به اندازه ايزد منسوب به خود دارد. تا آنجا كه منابع مكتوبِ موجود نشان می‌دهد، ديرينگیِ اين جشن دستكم تا دوران فريدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به اين جشن كهن و پيدايش آن در عصر فريدون اشاره كرده است:

به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن كـياني كلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوري‌ها بپرداختند
به آیين يكي جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادكام
گرفتند هر يك ز ياقوت جام
ميِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستيدن مهرگان دين اوست
تن‌آساني و خوردن آيين اوست
اگر يادگارست ازو ماه و مهر
بكوش و به رنج ايچ منماي چهر

(شاهنامه فردوسی، تصحیح استاد جلال خالقی مطلق، جلد یکم، داستان فریدون. از بانو نوشین شاهرخی برای دستیابی نگارنده به دیدگاه استاد خالقی مطلق سپاسگزارم.)

جشن مهرگان در آغاز مهرماه

همانگونه كه در گزارش فردوسی ديده می‌شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاييز بوده است و اين شيوه دستكم تا پايان دوره هخامنشي و احتمالاً تا اواخر دوره اشكانی نيز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل مي‌شود.
منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می‌داند:
نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی دليل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستين ماه فصل پاييز به نام مهر، در اين است كه در دوره‌‌هايی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاييز، آغاز سال نو بوده است و از همين روی نخستين ماه سال را به نام مهر منسوب كرده‌اند.
تثبيتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاييزی با نظام زندگیِ مبتنی بر كشاورزیِ ايرانيان بستگيِ كامل دارد. می‌دانيم كه سال زراعی از اول پاييز آغاز و در پايان تابستان ديگر خاتمه می‌پذيرد. قاعده‌ای كه هنوز هم در ميان كشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشن‌های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار می‌شود. در این جشن‌ها گاه ترانه‌هایی نیز خوانده می‌شود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره می‌رود. شايد بتوان شيوه سال تحصيلیِ امروزي را باقي‌مانده گاهشماری كهن ميترايی/ مهری دانست.
امروزه نيز سنت كهن آغاز سال نو از ابتداي پاييز با نام «سالِ وِرز» در تقويم محلي كردان مُـكریِ مهاباد و طايفه‌های كردان شكری باقی مانده است. همچنين در تقويم محلي پامير در تاجيكستان (به ويژه در دو ناحيه «وَنج» و «خوف») از نخستين رو پاييز با نام «نوروز پاييزي/ نوروز تيرَماه» ياد مي‌كنند. در ادبيات فارسي (از جمله شاهنامه فردوسي) و امروزه در ميان مردمان آسيای ميانه و شمال افغانستان، فصل پاييز را «تيرَماه» می‌نامند.
گاهشماری هخامنشی نيز مبتنی بر آغاز سال از ابتدای پاييز بوده است، همانگونه که در کتاب «رصدخانه نقش‌رستم» (چاپ سال 1378؛ و چاپ دوم آن در كتاب: بناهای تقويمی و نجومی ايران، 1383، از همين نگارنده) گفته شد؛ سازوكار ويژه‌ای براي تشخيص هفته به هفته و سپس روز به روزِ آغاز سال نو هخامنشي در تقويم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) طراحی و تعبيه شده است.
جشن هخامنشی میتراکانا

شواهد موجود نشان می‌دهد كه جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، يعنی در نخستين روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان يونانی و رومی از اين جشن با نام «ميثْـرَكَـنَـه/ ميتراكانا» ياد شده است. نام ماه مهر در كتيبه ميخيِ داريوش در بيستون به گونه «باگَـيادَئيش» (= باگَـيادي/ بَـغَـيادي) به معناي احتمالی «ياد خدا» آمده است.
كتسياس، پزشك اردشير دوم پادشاه هخامنشی، نقل كرده است كه در اين جشن ايرانيان با پوشيدن ردای ارغواني رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنياگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پايكوبی و نوشيدن می‌پرداخته‌اند.
به گمان نگارنده نقش گل‌های دايره‌ای شكل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت‌جمشيد، می‌تواند نشانه‌ای از مهر باشد. چرا كه در پيرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلكیِ تشكيل دهنده برج‌های دوازده‌گانه، و نيز هشت صورت فلكیِ پيرا قطبی، در گردشی هميشگی‌اند.
فيثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد كه پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان كه آنرا ميترا می‌ناميدند، در غاری تاريك كه چشمه آبي در آنجا جريان داشت و نقش صورت‌های فلكی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (كه نقل نكرده)، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشاميدند.
آنگونه كه از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوك فُرس و سيرِهم» دريافته می‌شود، گمان می‌رود که در زمان اشكانيان نيز جشن مهرگان با ويژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است.
زمان جشن مهرگان

همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به احتمالی قدیم‌تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویم‌های محلی نیز بهره می‌برند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمه بهمن‌ماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سی‌ام بهمن‌ماه است. همه این شیوه‌ها برگرفته از گاهشماری‌های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته است.
اما برخی ديگر از زرتشتیان، با تقويمی نوظهور به نام «سالنمای دینی زرتشتیان» که در سالیان اخیر ساخته شده، اين هنگام را معين می‌كنند كه مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از گاهشماری ملی ایران می‌شود. چنین شیوه‌هایی که امروزه رایج شده است و بعضی کسان بخود اجازه می‌دهند تا به میل شخصی خود، یک تقویم خیالی یا مبدأ سالشماری بسازند و نام‌های میهنی و مجعول را بر آن بگذارند، آشکارا دستکاری و تحریف و تباهی در نظام دقیق و قاعده‌مند گاهشماری ایرانی و آشوب در تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می‌شود. (برای توضیح بیشتر در این باره به دو نوشتار دیگر به نام‌های پاسداشت گاهشماری ایرانی و گاهشماری ایرانی بازیچه نیست، بنگرید.)
در متون ايراني از مهرگان ديگری به نام مهرگان بزرگ در بيست و يكمين روز مهرماه نام برده شده است كه احتمالاً تاثير تقويم خوارزمی باستان بوده است. از آنجا كه در تقويم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردين‌ماه محاسبه می‌شده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز ديرتر بوده و در نتيجه جشن مهرگان بجاي شانزدهم مهر در بيست و يكم مهر (رام روز) برگزار می‌شده است.
موسیقی مهرگانی

از آنجا كه در «برهان قاطع» نام مهرگان براي يكی از مقام‌ها و لحن‌های موسيقی سنتی ايران آمده است؛ و همچنين در ميان دوازده مقام نامبرده شده در كتاب «موسيقي كبيرِ» ابونصر فارابی نيز مقام يازدهم با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نيز نظامي گنجوي در منظومه «خسرو و شيرين» نام بيست و يكمين لحن از سي لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛ گمان می‌رود كه در دوران گذشته در جشن مهرگان موسيقی ويژه‌ای اجرا می‌شده است كه ما از جزئيات آن بی‌اطلاعيم.
آیین‌های جشن مهرگان

در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نيايش به پيشگاه «مهر ايزد» ايزد روشنايی و پيمان و درستی و محبت، ايزد بزرگ و كهن ايرانيان و همه مردمانِ سرزمين‌هايی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاييزي در نخستين روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخير در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ايرانی (هجری خورشيدی فعلی) برگزار می‌شود.
آنگونه كه از مجموع منابع موجود، همچون نگاره‌ها و متون باستانی و نوشته‌های مورخان و دانشمندان قديم ايرانی و غير ايرانی (مانند فردوسی، بيرونی، ثعالبی، جهانگيری، اسدیِ توسی، هرودوت، كتسياس، فيثاغورث، . . .) و نيز آثار شاعران و اديبان (مانند جاحظ، رودكی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دريافته می‌شود؛ مردمان در اين روز تا حد امكان با جامه‌های ارغوانی (يا دستكم با آرايه‌های ارغوانی) بر گرد هم می‌آمده‌اند؛ در حالی كه هر يك، چند «نبشته شادباش» يا به قول امروزی‌، كارت تبريك برای هديه به همراه داشته‌اند. اين شادباش‌ها را معمولاً با بويی خوش همراه می‌ساخته و در لفافه‌ای زيبا می‌پيچيده‌اند.
در ميان خوان يا سفره مهرگانی كه از پارچه‌ای ارغوانی رنگ تشكيل شده بود؛ گل «هميشه شكفته» می‌نهادند و پيرامون آنرا با گل‌های ديگر آذين می‌كردند. امروزه نمی‌دانيم كه آيا گل هميشه شكفته، نام گلی بخصوص بوده است يا نام عمومیِ گل‌هايی كه برای مدت طولانی و گاه تا چندين ماه شكوفا می‌مانند.
در پيرامون اين گل‌ها، چند شاخه درخت گز، هوم يا مورد نيز می‌نهادند و گونه‌هايی از ميوه‌های پاييزی كه ترجيحاً به رنگ سرخ باشد به اين سفره اضافه می‌شد. ميوه‌هايی مانند: سنجد، انگور، انار، سيب، به، ترنج (بالنگ)، انجير، بادام، پسته، فندق، گردو، كُـنار، زالزالك، ازگيل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده‌ها همچون تخمه و نخودچی.
ديگر خوراكی‌هاي خوان مهرگانی عبارت بود از آشاميدنی و نانی مخصوص. نوشيدنی از عصاره گياه «هَـئومَـه/ هوم» كه با آب يا شير رقيق شده بود، فراهم می‌شد و همه باشندگان جشن، به نشانه پيمان از آن می‌نوشيدند. نانِ مخصوص مهرگان از آميختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهيه می‌گرديد. غله‌ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. ديگر لازمه‌های سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش يا نوكچه (شمع)، شكر، شيرينی، خوردنی‌هاي محلی و بوی‌های خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشيدنی، به موسيقی و پايكوبی‌های گروهی می‌پرداخته‌اند. سرودهايی از مهريشت را با آواز می‌خوانده و اَرْغُـشت می‌رفته‌اند (می‌رقصيده‌اند). شعله‌های آتشدانی برافروخته پذيرای خوشبويی‌ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می‌شد و نيز گياهانی چون هوم كه موجب خروشان شدن آتش می‌شوند.
از آنجا كه نشانه‌های بسياری، همچون تنديس‌ها، کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌ها (از جمله نگاره‌های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آيين مهر در آسياي كوچك (آناتولی) حكايت می‌كند؛ بعيد نيست كه «سماع»‌های عارفانه پيروان طريقه «مولويه» در شهر قونيه امروزی، ادامه ديگرگون شده همان ارغشت‌های ميترايي باشد.
در پايان مراسم، شعله‌های فروزان آتش، نظاره‌گر دستانی بود كه بطور دسته‌جمعي و برای تجديد پايبندی خود بر پيمان‌های گذشته، در هم فشرده می‌شدند.
برگرفته‌ از کتاب «جشن‌های مهرگان و سده»، 1384،
برای دیدن جشن مهرگان امسال به سایت بی بی سی مراجعه کنید