Friday, January 28, 2011

کلمه: "وزارت خارجه جمهوری اسلامی از مصر درخواست کرد که به خشونت‌ها علیه مردم معترض پایان دهد و به خواسته‌های آن‌ها «تمکین» کند"ا

حسنی مبارک دولت را برکنار و اعلام کرد که به مردم و نظرشان احترام میگذارد . در تمام مدت از حقوق بشر دفاع میکند. خجالت نمیکشید؟

Thursday, January 27, 2011



شازده ما قربونی یه مرگ بیصدا شد
همسفر هزار هزار خدا مثل ندا شد

این پیر زار مفلوک ٍ سازش میفته از کوک
از بی کسی یه روزی ٍ خودش میشینه در سوگ

Saturday, January 22, 2011

باخت

باختن به تیمی که بهتر است ناراحت کننده نیست . غمگینی برای این است که مهدوی کیا و کریمی و فردوسی پور و بقیه خوبها دیگر نیستند و نخواهند هم آمد.

بازی بدی بود برای ایران

ایران دیگر قدرتی در آسیا نیست

Monday, January 17, 2011

اپرا

اپرا آمیزه هنر و عشق است. با اینکه هیچ از زبانش نمیدانی ولی میتوانی با آن عشق بورزی

Saturday, January 15, 2011

Kabol is not Tehran

افغانستان:

کابل تهران نیست

پاسخ افغانها به مقامهای جمهوری اسلامی به دیدگاه من تحقیر نیست . این یک بیدار باش است که دیگر طالبان بر افغانستان پادشاهی نمیکند که مردم نتوانند سخنشان را به گوش جهان برسانند . که طالبان و شبیهشان زیاد نمیمانند.

باید یاد بگیریم .

بابا جان هیچکس از ابتدا چیزی بلد نبوده . زبان را که یاد بگیری میبینی انسانهای دیگر چقدر به ما شبیه هستند.

Monday, January 10, 2011

  • «توانا بود هرکه دانا بود// به دانش دل پیر برنا بود»
  • فردوسی
آقا جان تمام بزرگان میگویند دانش بیاموز. سرآغاز هر کتاب دبستانی شعر بالاست . یادآوری کنید به خودتان.
  • «آنچه به‌روح آرامش می‌بخشد همانا علم است و بس.»
  • «آنچه در علم بیش می‌باید// دانش ذات خویش می‌باید»
  • «آنچه مغز و قلب را از آلایش پاک می‌کند، فقط دانش است؛ مابقی بی‌دانشی است.»
  • «آنکه همه چیزش را به جهان می سپارد و خود سخن تازه ایی ندارد نباید مدعی داشتن خرد باشد و دانش.»
  • «آن قدر دانش آدمی را کفایت است که راه راست از کج و سعادت را از شقاوت شناسد.»

«بدو گفت موبد که دانش به‌است // که دانا به‌گیتی زهرکس مه‌است»

فردوسی

«به دانش بود نیک فرجام تو// به مینو دهد چرخ آرام تو» چو دانش نداری به کاری درون// نباشد ترا چاره از رهنمون»
«تا جهان بود از سر آدم فـراز// کـس نبود از راه دانش بی‌نیاز// مردمان ِ بخرد، اندر هرزمان//راه دانش را به‌هرگونه زبان// گـرد کردند و گرامـی داشتنـد// تا به‌سنــگ‌اندر همی‌بنگاشتند// دانش اندر دل چراغ روشن است// وزهمه بد برتن تو جوشن است»
  • «چنین گفت پیغمبر راستگوی// زگهواره تا گور دانش بجوی»



Friday, January 07, 2011

جواب استاد شجریان به شاعر دربار

خاک پای ملت ایران - محمد رضا شجریان

گم نخواهد شد صدای ِ ناز من ++++ چونکه از دل می رسد آواز من

این نه آواز من و ساز من است ++++این صدای سالهای میهن است

ربنا خواندم که ملت روزه بود++++ روزه ی دل بود و غمها می فزود

من صدای شادی این مردم++++م من خود آزادی این مردمم

حیف عمری را که جهل آمد پدید++++ حیف ملت رنگ آزادی ندید

من نه پیرم آنچه را گفتی حسود ++++ پیر راهم دان به هر بود و نبود

مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی++++ جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی

تاج را قدرش شناسی بی خرد++++ ای که خواندی ملتی را رنگ زرد؟

ملتی را گر ندیدی . مرده ای ++++ چوب رب را بی صدا تو خورده ای

این نشان است تا روی رو به زوال++++ هرکه شد خارج ز مرز اهتدال

قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟ ++++ او که هجرت کرد از رفته بر او

سایه خورشید است در این آسمان++++ گرچه گفته است او مرا آوازه خوان

خانه ی من شد دل پیر و جوان++++ معبد عشاق دل شد آستان

من غرور خود ز ملت یافتم ++++نی به زر یا زور قدری یافتم

ناز را بازار ملت می خرد++++ ملتی نامم به عزت می برد

من اگر خاشاک باشم بهتر است++++ بهتر از آنکس که مخدوم زر است

خادمش افسوس نادان است و بس++++ کی شناسد فرق زر با جمله خس

من اگر پیرم ولی مستغنیم++++ بی نیاز احترامم ،دون نیم

گوشه گوشه ،نام من آواز شد ++++ آگهی شعرت به کین ،همساز شد

جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو ++++ رو ره عشق مرا ای دل بپو

جواب استاد شجریان به شاعر دربار

خاک پای ملت ایران - محمد رضا شجریان

گم نخواهد شد صدای ِ ناز من چونکه از دل می رسد آواز من

این نه آواز من و ساز من است این صدای سالهای میهن است

ربنا خواندم که ملت روزه بود روزه ی دل بود و غمها می فزود

من صدای شادی این مردمم من خود آزادی این مردمم

حیف عمری را که جهل آمد پدید حیف ملت رنگ آزادی ندید

من نه پیرم آنچه را گفتی حسود پیر راهم دان به هر بود و نبود

مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی

تاج را قدرش شناسی بی خرد ای که خواندی ملتی را رنگ زرد؟

ملتی را گر ندیدی . مرده ای چوب رب را بی صدا تو خورده ای

این نشان است تا روی رو به زوال هرکه شد خارج ز مرز اهتدال

قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟ او که هجرت کرد از رفته بر او

سایه خورشید است در این آسمان گرچه گفته است او مرا آوازه خوان

خانه ی من شد دل پیر و جوان معبد عشاق دل شد آستان

من غرور خود ز ملت یافتم نی به زر یا زور قدری یافتم

ناز را بازار ملت می خرد ملتی نامم به عزت می برد

من اگر خاشاک باشم بهتر است بهتر از آنکس که مخدوم زر است

خادمش افسوس نادان است و بس کی شناسد فرق زر با جمله خس

من اگر پیرم ولی مستغنیم بی نیاز احترامم ،دون نیم

گوشه گوشه ،نام من آواز شد آگهی شعرت به کین ،همساز شد

جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو رو ره عشق مرا ای دل بپو

Wednesday, January 05, 2011

Death

تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
...كه حداقل يك بار در تمام زندگيات
ورای مصلحت‌انديشی بروی

پابلو نرودا
ترجمه از احمد شاملو
Thanks to Niloofar

Death

تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
...كه حداقل يك بار در تمام زندگيات
ورای مصلحت‌انديشی بروی

پابلو نرودا
ترجمه از احمد شاملو
Thanks to Niloofar

Death

تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای روياها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
...كه حداقل يك بار در تمام زندگيات
ورای مصلحت‌انديشی بروی

پابلو نرودا
ترجمه از احمد شاملو
Thanks to Niloofar

Monday, January 03, 2011

Sunny days



هوا اینجا چند روز است که آفتابی است. بسی زیبا ولی من برف و باران میخواهم که بشود یک اسکی درست و حسابی کرد. البته هواشناسی یک برف درست و حسابی پیش بینی کرده ها

نماد ۹ دیشون رو هم که ۲ روز بعد از رونمایی مردم برداشتن ... هه هه هه هه هه

Sunday, January 02, 2011

آمین

آمدن و رفتن سالها قراردادی است .‍‍ ولی چه پر معنی است نوروز. نو شدن برگها و جهش خون تو رگهای زمین

امیدوارم که سال جدید میلادی سالی باشه که دوستداران قدرت و پول درک کنند که برای رسیدن به آرامش لازم نیست جانورهای دیگر را - انسانها و سگها و پلنگها و ... - آزار دهند.

دوست باشیم و نبینیم غلامحسین ع بنویسد آخد نامه اش:

؛جرم من در روز عاشورا تنها جلوگیری از آسیب رسیدن به ماموران جمهوری اسلامی است که در دست خشم ملت ایران، تاوان رفتار وحشیانه خود را می‌­ دادند و به وسیله­ ی من و امثال من زنده ماندند و مورد عفو مردم مهربان این سرزمین قرار گرفتند. ۴ سال محکومیت من، احتمالا به علت نجات دادن ماموران نظام جمهوری اسلامی است؛.