Saturday, April 30, 2011

با صدای داریوش عالیه

این روزا «گوزن»‌و سر نمی‌بُرن
می‌شکنن شاخش‌و میفرستن تو باغ
این روزا طاقو نمیریزن سرش
سر گله‌شون‌و میکوبن به طاق

آخر نمایشا عوض شده
همه نقش همو بازی میکُن
اونایی که چشمشون به «قدرت»ه
همپیالههاشو راضی میکُن

نمیدونم اگه برگردیم عقب
دل «طوقی» واسه کی پر میزنه؟
اگه «فرمون»‌و یه شب دوره کنن،
چندتا چاقو پشت «قیصر» میزنه؟

نمیدونم اگه برگردیم عقب
«داشآکل» به عشق کی سر می‌کُنه؟
اگه «رستم»‌و ببینه روی خاک
پشتشو بازم به خنجر می‌کُنه؟

پای روضه‌ی خودت گریه نکن
وقتی گریه ننگ مردونگی‌یه
دورهای که عاقلاش زنجیرین
«سوتهدل» شدن یه دیوونگی‌یه

این روزا دورهی غیرت‌‌کُشی‌یه
کی میدونه «قیصر» اینروزا کجاست؟
بُکشی و نکُشی، میکُشنت!
اینجا بازارچهی «آبمنگول‌»یهاست.

Sunday, April 24, 2011

هر چه باداباد

امیدم را مگیر از من خدایا

دخترکی را میبینی نشسته کنار پسرکی رند . فردایش یادش نمی آید. بس زود است برای فردا. پیوند مرگ و شادی ممکن است . بامدادان فریادی سر خواهد داد و خواهد گریخت . هر چه باداباد

Wednesday, April 20, 2011

گل گیاهم

وارد خانه شدم . بوی یاس همه جا را فرا گرفته بود.
فکر کردم خانه را اشتباه آمده ام. با نگرانی به دور و برم نگاه کردم و دیدم که خانه خودم است.
دانستم که چیست . دویدم و گلهای خوشبوی گیاهی را که تمام زمستان آبش داده بودم را بوییدم.
مست شدم.
و او به من میخندید.
هنوز هم میخندد

Obama and Facebook

دوستان

آقای اوباما رو داشتم میمیدم که با جوانان آمریکایی در ساختمان فیسبوک گفتگو میکرد . چقدر دوست بود با همه و چقدر به همه انرژی میداد. قدرت اوباما در راستگویی اوست. همیشه به همه میگوید که من به تنهایی نمیتوانم کاری کنم. شما هم باشید.
همیشه آمارهایش با پشتوانه است و همیشه امید میدهد.

آمریکا کشور بزرگی است که همه مردم آن برایش زحمت میکشند.

منکه تلاش میکنم رمز خوب گفتگو کردن (راستگویی ؛ با پشتوانه بودن و امید دادن) را از آقای اوباما بیاموزم

Tuesday, April 19, 2011

آقای رییس جمهور از عمت خبر نداری؟

کیوسک از دل ایران در اومده . میدونه چیکار باید بکنه. شاد بودن هنریست که کیوسک در لابلای طنز تلخش دارد.

ایول

Sunday, April 17, 2011

چرا بیژن؟

چرا بیژن ؟ چرا دیگر گل ایران نباید این چنین پایان؟
چرا بیژن ؟ چرا دیگر هنرمند جوان را نه؟ که جانش را فشاند در پی میهن
همه آنها گرام و یادشان برجاست
ولی بیژن گلی گویاست
که او سازد جهان خویش را آباد
نه آنگونه که دنیا گفتدش ؛ اینگونه است آباد
که او سرشار در آن پول و آوازه
لبانی داشت پر خنده ؛ قلبی چون یه دروازه
که او با این همه دور از وطن بودن
به یادش مانده مهتاب و ترنج و من
چرا بیژن؟ چو او سازد خودش را با تلاش خود
که او پیچد جهان را با لبی پر خنده و دلشاد
دلش شاد باد آن مرد پس از مرگ
برایش تنگ خواهد شد دل آدم بیرنگ

۱۷ آوریل ۲۰۱۱

Saturday, April 16, 2011




Bijan Pakzad, Persian Designer, passed away today ... He did everything in his own way. RIP

من به اين اصل معتقدم كه اگر قرار باشد ` كائنات ` ، ايده اي را به ذهن و دل يك انسان الهام كند، به سراغ انساني مي رود كه آمادگي علمي و ذهني پذيرش آن الهام را داشته باشد

http://www.farasoonews.com/shownews.php?idshow=2807&idfield=

Wednesday, April 13, 2011

مردم تهران

مردم تهران مثل همه، به نوعی منتظر چیزی‌اند. توی صف منتظر اتوبوس‌اند، یا منتظر نان لواش‌اند، یا منتظر پاسپورت‌اند، یا منتظر برگشتن بچه‌هایشان از جبهه‌ها، یا منتظر اعلان کوپن مرغ‌اند، یا منتظر اعلان کوپن نفت‌اند، یا منتظر خرداد سال آینده‌اند… و خدا را شکر می‌کنند.

مردم تهران همیشه خدا را شکر می‌کنند. «بابا، حالا خوبه.» اگر برق دو ساعت برود می‌گویند بابا حالا خوبه دو ساعت میره. اگر چهار ساعت برود می‌گویند بابا حالا خوبه چهار ساعت میره. اگر اصلا برود می‌گویند بابا حالا خوبه که نفت هست. اگر نفت نباشد می‌گویند بابا حالا خوبه که زغال هست. اگر توی ستون فقراتشان لگد بزنند می‌گویند بابا حالا خوبه که توی مخ‌مون نزدند. اگر توی مخشان لگد بزنند می‌گویند بابا حالا خوبه توی شکممان نزدند…

شکر می‌کنند و روزگار را در میهن اسلامی می‌گذرانند.

-گزیده‌ای از کتاب زمستان ۶۲ نوشته اسماعیل فصیح (سال ۱۳۶۶)

Sunday, April 03, 2011

بهاران

بهاران آمد و ۱۳ روز هم گذشت و سبزه به طبیعت بازگشت

پرندگان چه چه میزنند و حتی گیاه بامزه توی اتاق هم گل داده است.

همه کس شاد است . همه جانداران مینوازند و میرقصند. تا آخرش خواهیم خواند و خواهیم رقصید