Monday, November 26, 2007

It's snowing


Yahooooo, it's snowing at SFU. I am so excited . I started to sing my favorite song while I was at the bus and everybody looked at me. I didn't stop singing. Let everybody knows I am happy.

Brf miyad, Barf miaya, goole goole goole barf miyad ...

I need a ...


To tell the truth, you can not find me in Cadillac or CLK , and I always go to free cover bars and drink Canadian instead of Hennessey, but still I need a ... ;)


Get this widget | Track details | eSnips Social DNA



You can find me in a Cadillac wit chrome rims

You can find me in a Clk windows tint
Tengo todo lo que quiero dinero demas
Got the cars got the girls but its not enuff
Ive all I need, (I have all I need) pero no tengo un amor (no tengo un amor)
Sometimes I feel unloved
I need a girl,

CHORUS
(To love me) a girl (to trust me) a girl (to care for me)
Algien que sea especial (to love me) a girl Noo nooo nooo(to care for me)
Dime donde andaras

You can find me VIP drinkin Hennessey
Switchin up to Cristol but still I feel empty
Todo mi dinero lujos todo lo dare
Cambiaria todo por tener o querer
Solo hoigo la gente dicen, que yo vivo bien
But what I really need is a love not a friend
(to love me) a girl (to trust me) a girl (to care for me)
Algien que sea especial (to love me) a girl Noo nooo nooo (to care for me)
Dime donde andaras

Whooooooo,heh, Nueva era,Fulanito,Bacaneria,heh,aprieta

Tengo carro mujeres todo
Lo que uno no puede tener solo
Necesito mujeres para ser feliz sentirme bien
Un amor is all I need, someone that is always there for me
Algien que me quiera, me conprenda, me de caricia me attienda
If god would bless me wit me a girl I would give her anything in this world
Ill give her diamonds and pearls and a ring u can make her my girl

Ive all I need, (I have all I need) pero no tengo un amor (no tengo un amor)
Sometimes I feel unloved
I need a girl,

CHORUS x 3

Sunday, November 25, 2007

خاطره دلبرکان غمگین من

Get this widget | Track details | eSnips Social DNA

مهدی عزیز آگاهم کرد از نقد استاد مهاجرانی از کتاب جدید مارکز ، خاطره دلبرکان غمگین من . جالب بود اندیشه های من و دکتر مهاجرانی در مورد این کتاب کوتاه بسیار شبیه است با این تفاوت که من حتی از اینکه " پیرمرد مرده بود.عشق او را زنده کرده است" هم پیشتر میروم و ایمان دارم که پیرمرد بدنیا نیامده بود تا وقتی که عاشق دلگادینا شد . زمان در این رمان به زیبایی رمان صد سال تنهایی به مانند بعدی بیجان گم شده است .

من دوبار این کتاب را خواندم . لذت بخش بود . نه تنها از ادبیاتش و بلکه بیشتر از مفهومش ساعتها به فکر فرو رفتم . فرقی نمبیبینم بین دیدگاه خافظ که میفرماید :

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاس

با دیدگاه مارکز .

. از بیهودهگویی بپرهیزم. لطفا خود نقد آقای مهاجرانی را بخوانید

Wednesday, November 21, 2007

شرح حال برای دوستی بعد از 10 سال


اون منم که باید صبر کنم اتوبوس جهانگردی سالی یه بار بیاد رد بشه از تو جاده و براش دست تکون بدم. دددد ، حالا مگه میاد ! چند ساله کنار جاده وایسادم ! مثل مورچه خوار .
آخرشم مورچه های مسافر با اون چشای تنگشون یه جوری نگام میکنن انگار که میخوام بخورمشون .
بعدش اتوبوس زرد از کنارم رد میشه تا بشه یه نقطه آبی آخر صفحه .
باور کن همیشه چند سال یدفه یه اتوبوس میومد . واسه همین نرفتم از جاده بیرون . ولی اون نقطه آبیه همون اتوبوس جدیدس که بر اساس قانون کارتون ما بچهها باید بیاد و منو له کنه .
آخرشم خیلی ساده بنویسه
پایان
خودمم غش کنم ازخنده که آخ جون ! مورچه خوار بدجنس مرد

Labels: ,

Wednesday, November 14, 2007

قاصدک



اهل طاعونی این قبیله مشرقیم ...
نمیدونم کدومتونه ! فکر کنم جفتتونین که بهم نیرو میدین ! این کارا از خودم بر نمیاد
نه اینکه بخوام همش جوون تصورتون کنم که جوونین . جوونی به سن نیست فقط. اصلش به عشقه که شماها عاشقین .

ترسم از سن و عقب افتادن ریخته . دیگه فکر نمیکنم که زندگی یه مسابقس . فقط وایسادم کنار جاده و هیچ ماشینی نمیاد . تا انگشت کوچیکه رو میزارم تو خیابون انگار پوستم یهو صورتی میشه و سیبیل در میارم ! مثل اون پلنگه تو کارتونا میشم . همه چی میریزه بهم .
هواسم نبود که دیدم دارم میخونم که "کسی منو انگار نمیفهمه ! مرده زنده خواب و بیدار نمیفهمه ، کسی تنهاییمو از من نمیدزده "که یاد این افتادم که هر روز انرژیمو از شما میگیرم . بیشتر از اون چیزی که مشکلات بتونن شکستم بدن .

بعد شما هیچی نیست . پس مواظبت کنید از خودتون که حالا زوده به پوچی برسم
دلم نمیخواد ریلای قطار تموم شن و قاصدکم هنوز به راهش ادامه بده . من همونیم که چه تو تهران ، چه زیبا کنار ، چه خونه مادرجون همیشه قاصدکامو میگرفتم . الان دست شماس. بدین قاصدکمو .




Sunday, November 11, 2007

شاهکار بزرگ قرن


مرحوم گل آقا بیشک در بهشت دلگیر است. نه برای کارهای اشتباه بلکه اینجا نیست تا زنبیل در صف دوست داران پدیده و سوژه بزرگ قرن دکتر مهرورز محمود احمدی نژاد بگذارد.
علیرضا در ارکاتش ویدئویی بامزه گذاشته که احمدی نژاد برای فرماندهان ارتش سخنرانی میکنه . بگذریم از چرندیاتی که راجع به ابهت خودش در دنیا میگه و فرض کنیم که تمام حرفها و ادعاها درستند . مادربزرگ من که سوادش از این آقا خیلی بیشتره ، مادر مادر مادربزرگ من هم میدانست که آمریکاییها انگلیسی حرف میزنند نه اسپانیولی

با این همه سایت " زندگی در تهران ادامه دارد" رو دیدین؟ از تو سایت سان پیداش کزدم . این سان از اون دختراییه که اگه من ایران بودم دوست دخترم میشد! ازش خوشم میاد

Thursday, November 08, 2007

Song of HOPE



دلیل ننوشتن کمبود مطلب نبود بلکه مادر نمیخوانند چند وقتیست اینجا را ! وقتی انگیزه نباشد ، کار تعطیل است .
حرف بسیار است . همخانه عزیز رفتند جای جدید . به سلامت . همخانه جدید از 10 روز دیگر می آیند .
این تازه به دوران رسیدگی من گاهی کسانی را میخنداند که باور نمیکنید .

آگهی داده بودم برای پیدا کردن همخانه . خانمی زنگ زد که من فلانی هستم و تنها اشکالی کوچک این وسط است .
+ چه اشکالی خانم؟
- اشکال خاصی که نیست . من تو "اسکورت سرویس" کار میکنم
+ چی چی سرویس؟ ببخشید من کارتونو متوجه نشدم!
-اامم ، اسکورت دیگه ! تو کار "سرگرم کردن مردمم"
+اا خانم اینکه اشکالی نداره ! کار خوبیم هست

5 دقیقه بعد

+ کاوه؟ کوهیار؟ یکی زنگ زد و گفت تو کار "اسکات" ،"اسک"نمیدونم چی چی کار میکنه ! به نظر دختر خوب و مهربونی میومد. شما میدونین چیه؟ میگفت تو کار سرگرمیه

اینجا بود که همه بچه ها از خنده منفجر شدن ! دیدم خود دخترم خندیدا پشت تلفن

توضیح : خانمهای محترمی که به شغل شریف و مفید جن.. مشغولند ، اگر خیلی کارشان درست باشد "اسکورت" میشوند و شبی 700 -800 دلار کاسبند .بنده بعد از خنده دوستان متوجه شدم

ولی جدی دختر خوبی بود . خیلی صادقانه و مهربانانه سخن گفت . قدرت به مقام و پول نیست . میگویند رعیتی خطایی بزرگ کرد .حاکم او را محاکمه کرد و به اعدام محکوم شد . پای چوبه در حالیکه رعیت هیچ امیدی نداشت ، بخشیده شد . این یعنی قدرت
آن دخترک هم فدرتمند بود چرا که امید را در خودش زنده نگه داشته و خودش را عفو کرده بود . کاری که ما معمولا از انجام آن ناتوانیم.
کتاب جدیدی که میخوانم آخرین کار مارکز است


Labels: , ,