Friday, October 13, 2006

دلم میخواد برم ماهیگیری


داشتم تو اورکات چرخ میزدم که اینو تو آلبوم الهام جون دیدم ، بعد از سالها خوندم شعرهای شاملو برای بار اول بهش فکر کردم ! آخه بگو مگه تو فکرم میکنی ؟
راس میگه ! بیچاره بهزاد باید یاد بگیره فکر کنه
رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم
بی تو من اسیردست ارزوهای محالم
...
هم ترانه یاد من باش ، بی بهانه یاد من باش
...

میخواستم یه چیز دیگه بنویسم ولی تو رادیو یهو اینو خوند و منم دوسش داشتم . همین
دپرس نیستم و ناراحتم نیستم 1 البته دلم واسه همتون تنگ شده ولی معنی اون ناراحتی نیست . اگه بدونین این بچه هایی که باهاشون کار
میکنم چه دوسم دارن! درس میخونم ، کار میکنم (البته از وقتی یادم میاد دارم این کارو میکنم ) ولی امیدوارم اینبار خوب پیش بره
راستی "مارتینی " حراج بود به یاد دایی و فیروز خریدم و فردا یواشکی تو کوه با برو بچ احتمالا بزنیم تو رگ . سلام برسونید بهشون

0 Comments:

Post a Comment

<< Home