We may not be big, but we are SMALL
به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد***** *****"If you can't have what you like, you have to like what you have.*****
Wednesday, May 31, 2006
Monday, May 29, 2006
Something to consider
Just something to consider. These days many people have been killed, many students have been arrested. Many people are demonstrating on the north west of Iran (Tabriz, Ardebil, ... ), but where are the western reporters? Where are the human rights representatives?
I repeat asking myself :
" Do they really care about the people in Iran or they just want to consider about what they want, and ignore the other news? "
مناظره در دانشگاه اميركبير
بين نمايندگان بسيج و انجمن اسلامى انجام شد
مناظره در دانشگاه اميركبير
به دنبال حوادث اخير دانشگاه اميركبير ديروز مناظره اى در اين دانشگاه بين نمايندگان انجمن اسلامى و بسيج دانشجويى برگزار شد. طبق گزارش ايسنا در ابتداى اين مناظره، دانشجويان با تجمع در مقابل آمفى تئاتر مركز دانشگاه خواستار استفاده از فضاى آمفى تئاتر براى مناظره خود بودند كه با مخالفت انتظامات دانشگاه روبه رو شدند؛ سپس در مقابل آمفى تئاتر به بحث و گفت وگو پرداختند. پس از دقايقى بحث و گفت وگو ميان دانشجويان، قرارشد ادامه نشست در مقابل دانشكده نساجى دانشگاه انجام شود. در مقابل دانشكده نساجى، «محسن آزاد» به نمايندگى از بسيج دانشجويى و «مهدى مشايخى» به نمايندگى از انجمن اسلامى مناظره اى ترتيب دادند. محسن آزاد در اين مناظره گفت: «ما در دانشگاه به دنبال بى قانونى و هرج و مرج نيستيم. تشكيل اين مناظره به دنبال بحث در پى مسائل بنيادى هر دوطرف است. اگر قرار است هنجارهاى يك مجموعه را نپذيريم دچار معضل خواهيم شد. صحبت ما اين است كه انجمن به صورت مكتوب اعلام كند كه چه هنجارهايى را قبول دارد. من بحث مكتوبى در مورد مباحث اعتقادى بنيادين پذيرفته شده از سوى انجمن نديده ام. بسيج تحت نظر سپاه است و تكليفش مشخص است. البته مسئولانش با توجه به راى اعضا مشخص مى شوند. من هم اكنون عضويت در بسيج و هيچ كانون ديگرى ندارم اما هدفم اين است كه بگويم در اين دانشگاه تعدادى هستند كه مى گويند انجمن بايد مواضعش را اعلام كند، اگرنه ما انجمن ديگرى تشكيل مى دهيم و اعلام مى كنيم كه آمادگى تشكيل انجمن ديگرى را داريم. انجمن بايد هويت خود را مشخص كند. يا اعلام كند كه مثلاً ما مى ترسيم بگوييم اپوزيسيون نظام هستيم. ما اپوزيسيون را به رسميت مى شناسيم و به آزادى اعتقاد داريم. تيم برگزارى انتخابات و كانديداها بسيار نزديك به هم هستند. بيم اين مى رود كه هويت انجمن رفته رفته عوض شود. تابلوى خود را مشخص كنيد، گفتمان خود را تعيين كنيد و صريحاً بگوييد كه اعتقادات تان چيست. انجمن بايد مانيفست خود را اعلام كند.» مشايخى پاسخ داد: «هويت انجمن مشخص است. اعضاى انجمن هويت اين تشكل را مى سازند. محدوديتى براى عضويت در انجمن نيست. همه شما مى توانيد عضو شويد و فعاليت كنيد. حتماً بيانيه ما را خوانده ايد. ما جمعى از اعضاى آزاديخواه انجمن هستيم. از زمانى كه سحابى، طالقانى و بازرگان انجمن اسلامى را ايجاد كردند براى آزاديخواهى تلاش كردند. بيانيه هاى ما مشخص است كه ما آزاديخواهيم. ما روى اينها بحث داريم و منادى آزاديخواهى در دانشگاه ها هستيم. شما مى فرماييد انجمن تغيير كرده ما از اين تغيير دفاع مى كنيم اين نشان مى دهد كه انجمن دانشجويى است و مناسب با تغييرات تغيير مى كند. نمى توانيد انتظار داشته باشيد كه انجمن، انجمن دهه هفتاد باشد. سال به سال مواضع انجمن و آرمان هايش تغيير مى كند. زمانى آرمانخواهى و زمانى حقوق بشر آرمانش است. متناسب با اكثريت دانشگاه ها. شما بياييد سال ديگر با شعار دفاع از ولايت و جمهورى اسلامى كانديدا شويد. راى عمومى دانشگاه، اعضا را تعيين مى كند. شما اساسنامه را نخوانده ايد. عضو اصلى كسى است كه عضو مى شود، شش ماه فعاليت مى كند، سپس دبير او را به عنوان عضو تاييد مى كند. دبير بايد صلاحيت افراد را تاييد كند والا غيرقانونى است.»در ادامه آزاد گفت: شما مثلاً بياييد بگوييد انجمن اسلامى با قرائت لائيك از دين. اگر پسوند اسلامى داريم بايد همه كارهايمان و رفتارهايمان اسلامى باشد و نتيجه كلى اش سرآمدى اسلام باشد.» مشايخى گفت: «نمى دانيم چگونه افراد به خود جرات مى دهند كه برداشت خود از دين را برداشت درستى اعلام كنند. چطور نظر مى دهيد كه شما دين نداريد و يا برداشتتان اشتباه است؟ دكتر سروش يك روشنفكر دينى است و مى گويد كه اسلام با سكولاريسم تناقضى ندارد. آقاى مصباح هم حرف هايى مطرح مى كند. برعهده جامعه است كه تصميم بگيرد به سمت كدام روشنفكر برود.» آزاد ادامه داد: «ما مى گوييم شما هم مرامنامه بنويسيد. ما دلمان مى خواهد از موضع فردى كه دنبال احياى انجمن است و معتقد است كه انجمن مى تواند در فضاى كشور موثر باشد انجمن تشكيل دهيم، چرا در انجمن اسلامى گفتمانى كه نگاه پررنگ به مهدويت داشته باشد نيست؟ چرا عده اى كه اعتقاد دارند مى شود حكومت دينى ايجاد كرد در انجمن نيستند؟ اگر روزى چيزى نباشد كه به آن انتقاد كنيد از هم مى پاشيد.»در ادامه مشايخى گفت: «چه كسى گفته اين افراد با اين قرائت ها در اين انجمن نيستند. مگر شما دبير تشكيلات هستيد؟ مرجع تشخيص طيف هاى انجمن شما نيستيد. ما انتخابات برگزار مى كنيم. هر كس راى آورد فعاليت كند، شما به اين پاسخ بگوييد كه چرا بسيج انتخابات برگزار نمى كند؟ شما چرا خودتان را در معرض راى دانشجويان نمى گذاريد؟ اگر اين گونه است كه با امضا بشود تصميم گيرى كرد ما هم امضا جمع كنيم.» تعدادى از دانشجويان تشويق كردند. وى ادامه داد: شما هم امضا جمع كنيد كه انجمن دست چه كسى باشد. هفتصد امضا جمع كرده ايد، دانشگاه هشت هزار دانشجو دارد.مناظره در دانشگاه اميركبير
http://www.sharghnewspaper.com/850309/html/polit.htm
Sunday, May 28, 2006
مانا تولدت مبارک
توکا :
از امروز ديگر كاريكاتور نميكشم!
از امروز ديگر كاريكاتور نميكشم!
توكا نيستاني*
امروز دوشنبه است، روزي كه طبق تعهدم بايد طرحي براي ستون كاريكاتور «اعتماد ملي» ميكشيدم و هشتم خرداد است روز تولد برادرم مانا نيستاني ... مانا يكي از حرفهايترين كاريكاتوريستهاي ايران است. اين را نه از سر تعارف يا تكليف برادري ميگويم. كم هستند كاريكاتوريستهايي كه براي امرار معاش به شغل دوم و سوم نياز نداشته باشند و مانا يكي از همين جماعت انگشتشمار است. هر هفته قبل از ديدن آخرين كارش دچار هيجان و دلهره ميشدم مثل وقتي كه راه رفتن «بندبازي» را روي طناب ميبينيد و در تمامي لحظات هراس افتادنش را داريد تا به مقصد برسد و نفسي به راحتي بكشيد كه اين بار هم موفق شد. هميشه از خودم ميپرسيدم كه تا كي ميتواند هفتهاي چند داستان بنويسد و مصور كند، ميديدم كه چطور تمام طول هفته را به كاري سخت و طاقتفرسا ميگذراند و ميدانستم كه وقتي چنين فشاري مداوم شد بالاخره روزي «اشتباه» خواهد كرد. هفته پيش مانا از «بند» افتاد و حالا در «بند» است.روزنامهنگاري كار سختي است، سالها با سرافرازي كار و زندگي ميكنيد و به جز «نام نيك» هيچ اندوختهاي نداريد و با اولين غفلت سرنگون ميشويد و تنها سرمايهتان – نام نيكتان – را از شما ميگيرند.مانا غفلت كرد، اشتباهي مهلك از او سر زد و بخشي از هموطنانمان – با اينكه اکثرا كار او را نديدهاند – به شدت از او و توصيف اغراقشدهاي كه از طرحش شنيدهاند خشمگين هستند. كساني كه مانا را از نزديك ميشناسند يا در اين سالها كارهاي او را دنبال كردهاند ميدانند كه او كسي نيست كه بخواهد به كسي يا از آن بالاتر به قومي يا فرهنگي توهين كند. اشتباه مانا ندانستن حساسيتهايي است كه در گوشهاي از اين مملكت رشد كرده بود. ايران كشور بزرگي است با مردمي گوناگون و هيچكدام ما از همه شاديها و غمهاي اين مردم خبر نداريم.من از مردم مهربان اين سرزمين بزرگ استدعا ميكنم با گذشت بيشتري به مانا نيستاني فكر كنند و اطمينان داشته باشند روزنامهنگاري كه در اين آب و خاك رشد كرده و از دسترنج قلم خود زندگي ميگذراند و در كارنامهاش جز همراهي با مردم و خواستههاي آنان ديده نميشود نميتواند از سر عمد آنان را آزرده كند.مانا قبلا عذرتقصير خود خواسته است و من هم امروز از همه شما عذرخواهي ميكنم چون نتوانستم به عهدي كه با خود بسته بودم عمل كنم؛ فهميدم كه طرحهاي من دلها را به هم نزديك نكرده است. بعد از اين در هيچ روزنامهاي كاري چاپ نخواهم كرد مباد كه ناخواسته دلي را برنجانم.
* برادر مانا نيستاني
Saturday, May 27, 2006
سیاست دوگانه
داشتم به این نکمه فکر میکردم که این روزها که اوضاع ایران ناآرام ه و دولت ایران درگیر خاموش کردن آتش ! غربیهام به پروپای اونا اصلا نمیپیجن . دقیقا از روزی که ناآرامیها شروع شده خبریم از فشار روی ایران نیست ! نمیدونم ، فقط مسئله ای بود برای فکر کردن.
امیدوارم که این مسائل زودتر تموم بشه، من هیچوقت اعتقاد نداشتم و ندارم که با ناآرامی و آشوب بشه به جایی رسید و کاملا معتقدم که این مسئله به انقلاب ختم نمیشه
خیلی وقتها با نظریت استاد بهنود (به عنوان یه فکر مستقل و نه قصد تحلیل) موافق نیستم ولی این دفعه نظر ایشون رو قبول دارم.
استخر
درود
امروز روز خیلی خوبی داشتم . چون دوست داشتم که روز خوبی داشته باشم، بعد از ظهر 2 ساعت خوابیدم و سرحال بیدار شدم و شروع کردم به گیتار زدن
امروز روز خیلی خوبی داشتم . چون دوست داشتم که روز خوبی داشته باشم، بعد از ظهر 2 ساعت خوابیدم و سرحال بیدار شدم و شروع کردم به گیتار زدن
داشتم دنبال دستور خروشت کرفس میگشتم تو دستوراتی که مامان جونم از ایران واسم فرستاده ، ولی نمیدونم چرا اول کرفس خریدم و بعدش دنبال دستورش گشتم . حکمتیست در کارهایی که ما میکنیم ؛
استخر رو بازمونم داره باز میشه ولی هوا بارونیه ! باید سرد باشه اولش ولی امیدوارم یه سری از همساده ها بیان و کمک کنن که گرم شه قضیه ؛
Aravane Rezai
"Two Frenchwomen, Virginie Pichet and Aravane Rezai, make a rare journey through the qualifiers."
This is a most recent topic in Roland Garros site.
Hora to Aravane who is the best iranian tennis player in the world now(In women).
Look at some of her cool pictures here.
Look at her video here.
Special thanks from one of my best frriends, Mehrak, who informed me about the Aravane's success in Roland Garros .
Thursday, May 25, 2006
TAO
آیا می توانید دیگران را دوست بدارید
و آنها را بدون تحمیل خواسته های خود راهنمایی کنید؟
آیا می توانید در برخورد با مسایل مهم و حیاتی زندگی هیچ دخالتی نکنید
و اجازه دهید آنچه باید، رخ دهد؟
آیا می توانید از ذهن خود دست بکشید
و بدون دخالت ذهن درک کنید؟
داشتن بدون احساس مالکیت،
عمل کردن بدون انتظار داشتن
و راهنمایی کردن بدون سعی در حکم راندن
فضایل عالی محسوب می شوند.
Love you DAD, MOM, SIS
I really think that we are lucky. All of us are lucky guys, come on! we can use the internet, we can talk, we can touch ! You think I am getting crazy? Jash!!!
I am studying physiology these days, and I can see people get blind because of lacking 1, just 1, kind of neurohormone !
I am a member og global speakers at Simon Fraser University and I can see the african children ! They are not just hungry. They are torchered everyday!
I am a visitor volunteer at Burnaby city hall , and I visit a senior clint every week. I can see the people who are disabled and are eager to know how the internet work.
Life is beautiful.
Love you Dad, Mom, Sis.
Monday, May 22, 2006
Positive ENERGY
I went to the Sunshine coast and I saw Victor Rodriguez . Today Victor called me to invite me to go to his thesis. Isn't it amazing? You can find good budies even in a short period of time ! I didn't know that. It's better to say that I didn't believe that we can be good friends in a short period of time, but in the last 8 month I am changed a lot.
Anyways, thank you Victor.
توی مسافرت با یکی به نام ویکتور دوست شدم و البته تو دانشگاه یه چند باری همو دیدیم . ویکتور مکزیکی بود و با هم کلی حرف میزدیم . امروز زنگ زد که 4شنبه دفاع داره و دعوتم کرد که برم و شرکت کنم. دمش گرم. کلی بهم انرزی داد و ما رو ساخت این زاپاتا ! من کلی عوض شدم تو این 8 ماهی که اومدم خارج ! خارجی نشدم ولی عوض شدم . دوستون دارم مامان و بابا و سارا
اتفاقا دیروز با بچه ها داشتیم گپ میزدیم که اینا نتونستن بچه ها رو اذیت کنن که این خبر رو امروز خوندم :
فرمانده انتظامى تهران بزرگ از دستگيرى ۱۶۴ تن و ارشاد بيش از ۳۷ هزار مرد و زن در جريان فعاليت گشت هاى ارشاد تا كنون خبر داد و اظهار كرد: در اين ميان ۲۳۰ دستگاه خودرو كه براى بانوان ايجاد مزاحمت كرده بودند نيز متوقف شدند. سردار مرتضى طلايى در حاشيه نشست مركز نظارت همگانى ناجا «۱۹۷» در جمع خبرنگاران گفت : در سال جارى نيز اين طرح از سوى پليس به اجرا در آمد كه بر اساس آن ۲۳۰ دستگاه خودرو كه به نحوى براى بانوان ايجاد مزاحمت كرده بودند، متوقف شدند.سردار طلايى با بيان اين كه برابر مقررات، خودروهاى شخصى نبايد در سطح شهر اقدام به مسافركشى كنند، خاطرنشان كرد: حتى خودروهايى كه از روى خيرخواهى در مقابل بانوان بوق زده و قصد سوار كردن آنها را دارند، بايد داراى مجوز مسافركشى از سوى سازمان تاكسيرانى باشند، در غير اين صورت با آنها برخورد قانونى خواهد شد.فرمانده انتظامى تهران بزرگ همچنين در خصوص ارتقاى سطح سلامت و امنيت اجتماعى با رويكرد افزايش امنيت براى بانوان از استقرار نيروهاى گشت ارشاد در ۲۰ نقطه تهران از روز گذشته خبر داد و افزود: مراكز خريد و پر تردد از جمله ميدان ونك، ميدان هفت حوض، مراكز خريد ميلاد نور و قائم از جمله اماكن پر ازدحامى هستند كه نيروهاى گشت در اين مكانها از روز گذشته مستقر شده اند.رئيس پليس پايتخت با اشاره به اين كه در حال حاضر سوزن هايى جهت انجام خالكوبى در بازار ارائه مى شوند كه در پى بررسى هاى صورت گرفته مشخص شد: به مواد شيميايى بيمارى زا آغشته هستند، تصريح كرد: اين سوزن هاى آلوده به مواد شيميايى و غير استاندارد در صورت استفاده، طرف مقابل را به انواع بيمارى ها مبتلا خواهد كرد.به گفته وى، اين سوزن ها در حال حاضر در اماكن عمومى عرضه مى شوند، از اين رو به بانوان توصيه مى كنيم، از مجوز فعاليت برخى آرايشگاهها كه اقدام به خالكوبى مى كنند، اطمينان حاصل كنند.
Sunday, May 21, 2006
اقدامات احتمالى چنانچه ايران همكارى نكند
اقدامات احتمالى چنانچه ايران همكارى نكند، اقدامات متناسب، از فهرست زير براى موثر بودن تصميمات جامعه بين المللى انتخاب مى شود. اين اقدامات متناسب طبق فصل ۷ ماده ۴۱ منشور سازمان ملل تصويب خواهد شد. اقداماتى كه برنامه هاى موشكى و هسته اى ايران را مورد هدف قرار مى دهد.الف : تحريم صادرات كالا و فناوريهاى مرتبط با اين برنامه ها. ب : مسدود شدن داراييها و ممنوعيت معاملات مالى سازمانها و يا افراد درگير دراين برنامه ها. ج : ممنوعيت سفر و صدور رواديد مرتبط به اين برنامه ها. د: تعليق همكارى فنى با آژانس بين المللى انرژى اتمى. ر: ممنوعيت سرمايه گذارى عليه موجوديت مرتبط با اين صنايع . ز: ممنوعيت تحصيل ايرانيها در خارج از كشور در رشته هاى مرتبط با توسعه هسته اى و موشكى.> اقدامات اقتصادى و سياسى س : كاهش ولغو قراردادهاى دو جانبه. ش : ممنوعيت صدور ويزا و سفر اشخاص و مقامات عالى رتبه خاص . ص: مسدود شدن داراييهاى افراد و سازمانهاى مرتبط يا نزديك به حكومت (ايران). ض : تحريم تسليحاتى عليه ايران ط: تحريم محصولات خاص (به طور مثال : توليدات گازى و نفتى پالايش شده ) ظ: پايان حمايت از درخواست عضويت سازمان تجارت جهانى ايران . ع : ممنوعيت همكارى و سرمايه گذارى در ايران در بخشهاى خاص . غ : مسدود كلى داراييهاى مؤسسات مالى ايران. ف : كاهش حمايت دولت از تجارت و دور بيمه معتبر از ايران
Iran news paper :
Thursday, May 18, 2006
Tuesday, May 16, 2006
نامه محمدمحسن سازگارا به محمود احمدي نژاد
این هم کاری است که یک نفر مسئولیت هایش را زمین بگذارد و برای روسای جمهوری دنیا نامه بنویسد و آنها را مورد بازخواست قرار بدهد. البته شک دارم برای کسی که در مسند ریاست جمهوری نشسته این کار پسندیده ای باشد. اما به هر صورت شما این کار را کرده اید. فهرست بلند بالائی از سوالات را جلو رئیس جمهوری آمریکا بخصوص در باره عملکرد او در سایر کشورها و نسبت به شهروندان سایر ممالک گذاشته اید. کاری که البته هر روزه روزنامه نگاران خود آمریکا بسیار تندتر و صریح تر از شما با رئیس جمهوری شان می کنند و از زوایای مختلف او را به زیر سوال می کشند. همین نامه شما را هم چاپ کرده اند. وظیفه و مسئولیت او و دولتش این است که به سوالات آنها و یا هر سوالی پاسخ بدهد و از عملکرد خودش در افکار عمومی دفاع کند. اما این کار شما یک نکته بسیار ساده را به ذهن متبادر می کند که با اجازه تان به عنوان یک شهروند ایرانی با شما در میان می گذارم. مساله رئیس جمهوری آمریکا یا هر کشور دیگری در درجه اول به شهروندان همان کشور مربوط است و بعد برای دیگران اهمیت دارد. برای من هم به عنوان
یک ایرانی در درجه اول مساله ایران اهمیت دارد.
مثلا بپرسید:
مثلا بپرسید:
1- دانشجویانی که به قول خودتان از شما راجع به آمریکا و اسرائیل می پرسند، آیا حق دارند راجع به عملکرد حکومت و مقام رهبری هم سوال کنند؟ یا بسیجی ها به آنها حمله می کنند و به اسم توهین به مقدسات، لت و پارشان می کنند و بعد هم آنهارا دستگیر می کنند؟ کاری که بارها اتفاق افتاده اس
.2- آیا در دانشگاه و یا مطبوعات می شود از شما و آقای خامنه ای راجع به کمک مالی به گروههای تندرو فلسطینی پرسید؟ آیا می
توان از پولهائی که ایران در لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان و یا سایر نقاط دنیا خرج کرده است پرسید؟ آیا می توان سوال کرد چرا پول ملت مظلوم ایران خرج عملیات تروریستی در سراسر دنیا می شود؟ یک بار در تبلیغات انتخاباتی شورای شهر تهران در حالی که من در زندان بودم دوستانی در خارج از زندان من را به عنوان کاندیدای شهرداری تهران مطرح کردند و روی پانصد پوستر عکس مرا چاپ کردند و روی پانصد پوستر دیگر این حرف ساده را نوشتند که "افغانستان و بوسنی و.. پیشکش، تهران را در یابیم"( حتی فلسطین را هم جرأت نکردند بنویسند). بلافاصله آنهارا دستگیر کردند. پوسترها جمع آوری شد.در پرونده من هم یک بند بلند بالای اتهام راجع به آن ائتلاف انتخاباتی مطرح شده و برایم شش سال حبس هم بریده اند.
چرا مردم در مقابل قانون مساوی نیستند؟ چرا مثلاً روزنامه کیهان که در اختیار مقام رهبری است و یا روزنامه جمهوری اسلامی که صاحب امتیاز قبلی اش ایشان بوده اند مجاز هستند که به هر کسی تهمت بزنند و هر دروغی را بنویسند؟ اما تا کنون بیش از صد روزنامه بسته شده است و روزنامه نگاران به زندان افتاده اند؟ یا مثلاً چرا روحانیت ، دادگاه ویژه و جداگانه دارد؟ یا مثلاً چرا یک نفر که در بسیج است خودی محسوب می شود و بسیاری از درها به رویش باز است؟اما سایر جوانان کشور باید همواره از برخورد همین بسیجی ها با خودشان بیمناک باشند و به قول جوانها بترسند که به آنها گیر بدهند؟
چرا مردم در مقابل قانون مساوی نیستند؟ چرا مثلاً روزنامه کیهان که در اختیار مقام رهبری است و یا روزنامه جمهوری اسلامی که صاحب امتیاز قبلی اش ایشان بوده اند مجاز هستند که به هر کسی تهمت بزنند و هر دروغی را بنویسند؟ اما تا کنون بیش از صد روزنامه بسته شده است و روزنامه نگاران به زندان افتاده اند؟ یا مثلاً چرا روحانیت ، دادگاه ویژه و جداگانه دارد؟ یا مثلاً چرا یک نفر که در بسیج است خودی محسوب می شود و بسیاری از درها به رویش باز است؟اما سایر جوانان کشور باید همواره از برخورد همین بسیجی ها با خودشان بیمناک باشند و به قول جوانها بترسند که به آنها گیر بدهند؟
Monday, May 15, 2006
Moments are passing . . .
دنگ...، دنگ
لحظه ها مي گذرد
آنچه بگذشت ، نمي آيد باز
قصه اي هست كه هرگز ديگر
نتواند شد آغاز
مثل اين است كه يك پرسش بي پاسخ
بر لب سرد زمان ماسيده است
تند برمي خيزم
تا به ديوار همين لحظه كه در آن همه چيز
رنگ لذت دارد ، آويزم
آنچه مي ماند از اين جهد به جاي
خنده لحظه پنهان شده از چشمانم
و آنچه بر پيكر او مي ماند
نقش انگشتانم
سهراب سپهری
Sunday, May 14, 2006
Maman o Baba bekhoonan hatman!
Ey mamane man , Roozet mobarak !
maman va Babaye khoobam.Man alan too daneshgaham o nemiram khoone ta saate 11 shab. Agar amadi va man nabdam bedoon ke man greftar boodam dar in moite darsi !
Boooos
Thursday, May 11, 2006
ای بوش ! آدام باش! مسلمان باش
دیوانه است این مرتیکه رییس جمهور عدالت طلب عوضی ! ببخشید ولی نتونستم خودم رو کنترل کنم بعد از خواندن ؛
مگه میشه یه آدم انقدر بیشعور باشه که همه دنیا رو بیشعور فرض کنه ؟ همش به خدا آدم چیزای جدید میبینه ! از بچهها میشنوم که وضعیت ترافیک تو ایران بدتر شده ! میگم آخه بابا بدتر یعنی چی؟
شاید الان بفهمم چون رییس جمهور بدتر شده خوب منطق میفرماید که دیگر امور نیز مشمول میگردد
Monday, May 08, 2006
iranian women
This is a link which shows people some talent of the Iranian women.
http://www.siliconiran.com/women/index.shtml
And today, ISNA reported that Ms. Anoosheh Ansari will go to space, but unfortunately, I coudn't find the English version of the news!
Allegro gentile from Concerto de Aranjuez
By : John Williams
John Williams was born in Australia in 1941. He began to learn the guitar at the age of four, receiving lessons from his father. When the family moved to London in 1952, he met and studied with Segovia, and on his recommendation entered the Accademia Musicale di Siena in Italy, where he studied on a scholarship for five years. At the request of his fellow students, he received the unprecedented honour of giving the first complete solo recital by a student of any instrument. Back in England he attended the Royal College of Music, where he studied piano and music theory.
Julian Bream - Bach Fugue in A minor
Julian Bream
From Wikipedia, the free encyclopedia
Julian Bream (born July 15, 1933) is a British guitarist and lutenist.
He was born in London. Bream was brought up in a very musical environment. His father played jazz guitar and the young Bream was impressed by hearing the playing of Django Reinhardt. He was encouraged to play the piano but also the guitar (though using a plectrum). On his 11th birthday, Bream was given a classical guitar by his father. He became something of a child prodigy, at 12 winning a junior exhibition award for his piano playing, enabling him to study piano and cello at the Royal College of Music. He made his debut guitar recital at Cheltenham in 1947, aged 13.
In 1951 he made his debut in the Wigmore Hall in London. After national service, he resumed a busy career, playing around the world, including annual tours in the USA and Europe for several years. He played part of a recital at the Wigmore Hall on the lute in 1952 and since has done much to bring to light music written for the instrument. 1960 saw the formation of the Julian Bream Consort, a period-instrument ensemble with Bream as lutenist. The consort led a great revival of interest in the music of the Elizabethan era.
In 1984 Bream was seriously injured in a car accident. It cost him great effort to regain his previous technical ability.
Sunday, May 07, 2006
Ramin Jahanbegloo
He is arrested on 28 April 2006 in Mehrabad airport after . . . Read more at :
International Freedom of expression exchange site.
You can find the Persian translated of this article at Jadi's webloge.
John Williams (Sevilla)
If you play the guitar, probably you know John Williams. What about Sevilla ?
Segovia's video
Go to this link ! This is Andre Segovia !
http://www.youtube.com/results?search=andres+segovia&search_type=search_videos&search=Search
Oil, Minerals, Natural gas, and Persian gulf !
In response to my friend's jc's comment, I wrote my opinion:
"In my opinion, 2 problems these maps have. First of all, the first of all is in very west of the caspian sea, but Iran, Russia, and Azarbayjan are desputing on the Caspean sea. 2nd of all, although you mentioned about the "Persian" gulf region, but the problem is Iran has minerals, natural gas, and oil. Although we can see the speech fighting between president Ahmadinejat and presdent bush, I neglect this because I thing they are good budies behind the scene."
PS 1 : I think he/she has forgotten to write the "Persian" besides the gulf. I didn't mention it in his/her weblog not to be rude, but I don't want to desput on that.
PS 2 : the map shows the Sasanian empire of Iran before arabs attack to Iran around 1200 years ago. I appreciate everybody's consideration about the bounderies between Iran and Arabs and how it is Persian gulf. I bring it up because at the university I have seen many people who make a mistake about that issues. Of course it doesn't mean that Iranians are better that Arabs or vice versa! I just mean that not only are we culturally different, but we are culturally isolated from each other! I will try to find an article on this important issue.
Saturday, May 06, 2006
Iran is different with arab countries!
Student writer has a logical argument in his/her blog. I have found it quite interesting since it shows the difference of the cultures in analysing words events.
Here is my answer to his/her article:
"I could see it with arab people, but it is not true with persians. Historically, persians don't stand being invaded even when nobody likes arabic-islamic regime. Iran has never been a colony of another country; so, I predict hard time for US if it attack to Iran. "
بقا
I love Hossein Panahi . A great poet who died a few years ago. His poems come from the heart.
Unfortunately, I am not qualified to translate his poems to english.
ده دقيقه سكوت به احترام دوستان و نياكانم
غژ و غژ گهواره هاي كهنه و جرينگ جرينگ زنگوله ها
دوست خوب من
وقتي مادري بميرد قسمتي از فرزندانش را با خود زير گل خواهد برد
ما بايد مادرانمان را دوست بداريم
وقتي اخم مي كنند و بي دليل وسايل خانه را به هم مي ريزند
ما بايد بدويم دستشان را بگيريم تا مبادا كه خداي نكرده تب كرده باشند
مابايد پدرانمان را دوست بداريم
برايشان دمپايي مرغوب بخريم
و وقتي ديديم به نقطه اي خيره مانده اند برايشان يك استكان چاي بريزيم
پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را
ما بايد دوست بداريم
میشود ، نمیشود
لینکیست به مناظره دکتر رامین جهانبگلو در سال 83. شاید با نگاه به گذشته بهتر بتوان دلیل دستگیری ایشان را فهمید
http://www.sharghnewspaper.com/830529/polit.htm
Mystery
همیشه پیش خودم میگفتم که مخفی کردن گذشته ها توی یه رابطه، حالا هر نوعش ، یه کار ناپسنده. ولی نظرم کاملا عوض شد وقتی که دوستای با پتانسیل بالا رو به خاطر اینکه این کارو نکردم از دست دادم. الان فکر میکنم که راز چیزیه که میتونه تو رابطه ها باشه و رازم بمونه ! فقط باید دونست کجا باید از راز استفاده کرد
Since I remember, I thought that we should tell to the other people with whom we make a relationship all of the past and nobody in the relationship should hve a mystery. I've changed my mind when I lost some good friends at SFU because I tell them about some facts in the past, but I couldn't support my facts (because I didn't want to explain the details about them). I lost my friends, but I undrestood that mystery is a part of any relationship. We should just know when we should have mystery.
Thinking and Not thinking!
Vancouver is an strange city. In the last 7 days we had a sunny city, but what about today ? Rain! I just told this fact to remind that we should be careful in our relatonship. People change their colour often these days ! But something that I can't undrestand is why they don't think and they don't wanna think?
I know , I know that some people will say : " If you don't know, the life became easier." . I really think that they don't wanna think to find an appropriate solution too, instead, they just eliminate the problem!
Friday, May 05, 2006
لعنت
منم که جنگلی بی زمين بودم
به جرم کشف گل در اوين بودم
فقط امیدوارم که خدا اگه هست لعنتشون کنه که ما رو بیخونه کردن
damn to Islamic republic of Iran that forced me to leave out home !
I lie
That's interesting, I came to Canada 8 month ago! I am good . I am perfect. I am not depressed. I miss not my mom and dad !
I just lied.
کهن دیارا دیار یارا دل از تو کندم
ولی ندانم که گر گریزم کجا گریزم
وگر بمانم کجا بمانم
Thursday, May 04, 2006
نقاب
امروز کلی با خودم حرف زدم. خیلی وقته با خودم حرف میزنم. منکه اینو علامت دیوانگی نمیدونم. علامت این میدونم که آدم با خودشم میتونه دوست باشه! هوا خوبه و همه چی قشنگه و من دارم سعی میکنم چند تا دوست پیدا کنم ! یعنی شاید پیدا کنم. فعلا که حوصله آدمای جدید و ندارم . دوست دارن رازای ادمو فاش کنن و من نمیخوام رازهامو به کسی بگم . خیلی به باغبونی وابسته شدم. این بده ! باغبونی قشنگه ولی یه بدی داره ... به آدم یاد میده چجوری تنها باشه ! چجوری یه جای 10 متری داشته باشه و 10 سال بدون اینکه به کسی نگاه کنه تو همون 10 متر بمونه و لذت ببره ! نه؛ باید با آدمای دیگم معاشرت کرد؛ شاید اینبار چیزی برای گفتن و شنیدن پیدا
بشه. باید یه راهی پیدا کرد که هی هر روز مجبور نشد نقابای مختلف زد ؛
Wednesday, May 03, 2006
زندگی زیباست
زندگي زيباست
گفته و ناگفته، اي بس نكته ها كاينجاست
آسمان باز
آفتاب زر
باغهاي گل
دشتهاي بي در و پيكر
سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهي در بلور آب
بوي عطر خاك باران خورده در كهسار
خواب گندمزار در چشمه مهتاب.
آمدن، رفتن
عشق ورزيدن
در غم انسان نشستن
پا به پاي شادمانيهاي مردم پاي كوبيدن
...
گاهگاهي
زير سقف اين سفالين بامهاي مه گرفته
قصه هاي درهم غم را ز نمنمهاي بارانها شنيدن
بي تكان، گهواره رنگين كمان را
در كنار بام ديدن
يا شب برفي
پيش آتشها نشستن
دل به روياهاي دامنگير و گرم شعله بستن
...
آري آري زندگي زيباست
زندگي آتشگهي ديرنده پابرجاست
گر بيفروزيش، رقص شعله اش در هر كران پيداست
ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست
از منظومه آرش كمانگير ـ سياوش كسرايي