اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد . و و و و چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم . . . فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو . . .

دکتر علی شریعتی

Steve Jobs

Steve Jobs is a legend. He has changed how I live, how we live.

Some photos in WSJ

He inspired me and thousands of others not to drawn in a day to day job.

“Your time is limited, so don’t waste it living someone else’s life. Don’t be trapped by dogma — which is living with the results of other people’s thinking. Don’t let the noise of others’ opinions drown out your own inner voice. And most important, have the courage to follow your heart and intuition. They somehow already know what you truly want to become. Everything else is secondary.”

[Stanford commencement speech, June 2005]

پرتقال من تنگه دیگه تنگ

پوپولیدزم ؛ خوشتیپ ! اصلا رفتی ببینی رفیقت کجاست ؟ اومده بود امشب دنبالت و میخواست ببینه شب میری باهاش یه استکان عرق بزنی یا نه.
دل دیگه . دنبالت میگرده

آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست

"Our prime purpose in this life is to help others. And if you can't help them, at least don't hurt them."

Dalai Lama

پوپولیدز جان سر راهم یک دانه میخانه هم نمانده. حتی ساقی را هم دیدم ِ خودش را به زاهدی زده بود.
درود گفتم جوابم را نداد . جواب میخوارگان را دیگر نمیدهند پوپولیدز
دنیای غریبی است

Julian Treasure: 5 ways to listen better | Video on TED.com

Julian Treasure: 5 ways to listen better | Video on TED.com

Thought of You

Get out of my head ...

زیبا هوای حوصله ابریست

دو سه باری ب ب رو بردم کارواش که خوب پاک پاک بشه پوپولیدز جان . یه لکه قرمز رنگ ؛ بگی نگی شبیه لب ؛ روش مونده بود که باس پاک میشد فیزیکی

.

بی خانه

چمدان در دستش ؛ سراسیمه میرفت و زمزمه میکرد. کنار آب روان ایستاد و به آب گفت:

از دست این صاحبخانه ها ! هر کاری دلشان میخواهد میکنند و یک مهلت ۱ هفته ای میدهند و میگویند به سلامت

آب هم همانند همیشه به اندازه کافی با او گفتگو کرد و آرام شد و به راهش ادامه داد. و او نیز ‍

Je suis malade

You turn and see your life like the wake of a stern ...




Life is feeling good when Je suis malade !

Free

In the words of Nietzsche, "I'm not upset that you lied to me, I'm upset that from now on I can't believe you."

امشب نامه آقای پپولیدز اومد. کوتاه بود

«دوست من ؛ چه بیخوابیت از صدای تصادف چهارراه باشد و چه از آوای ماچ ماچ بوسه های دروغین که در سرت میپیچد ؛ فرقی نمیکند ! خوابت آنقدر عمیق بوده که رویا را همانند کودکی خود ٍ واقعی گرفتی »