Wednesday, August 08, 2007

ما که دهاتیم هنوز


تولد هدی جون عزیزمه . البته ماها اینقدرم پیر نیستیم ! ولی احساسم به دوستیام مثل احساسیه که مامان و بابام به ایران قبل و بعد از انقلاب دارن !
دمت گرم که بدنیا اومدی بابا ! آدم باز یه دلخوشی داره

خیلی عجیبه ! آدمایی دارن حرص پول میزنن که همیشه به این مینازیدن که تو زندگیمون "حرص " نزدیم !

متاسفم

رفته سفارت ! تو صف "گفتن" ویزا نمیدن ! مدارک رو نداده ! برگشته خونه !

میگن یه روزی 2 تا قورباغه افتادن تو گودال آب. بقیه داد و هوار میکردن که کار از کار گذشته ! زحمت بیخود نکشید ! یکیشون تسلیم شد و غرق شد ولی اون یکی انقدر تلاش کرد که اومد بیرون !
بعدا معلوم شد اقا / خانوم ناشنوا بوده و فکر میکرده بقیه تشویقش میکنن

مثل من باش ! یه قورباغه ناشنوا !

از همون اولشم از پردیس بدم میومد ! ساختمون های صدا و سیما فاز 2 پردیس رو که دیدین یادتون باشه که سالهاست بعضی خانواده ها به بهانه هایی به نام "پول" و "آینده " و ... فروخته شدن ! .
دوستی حکایتی میگفت:

یه پدر پولداری فرزندش رو میبره به یه ده که نشو ن بده اونا چقدر فقیرن . بعد از سفر ، پدر نظر بچه رو میپرسه . پسر میگه : دیدم که ما یه فواره داریم تو خونمون و اونا یه رودخونه ! ما یه سگ داریم و اونا 4 تا ! ما حیاطمون دیوارش معلومه و دشت اونا تا بینهایت میره ! ما چقدر فقیریم بابا جون !

به این عشق میورزیدم که ما هم دهاتی و پولداریم .



1 Comments:

At 12 August, 2007 23:18, Blogger Unknown said...

ama aman az oon roozike adam ham dahati bashe ham bipool. man ke to zendegi nafahmidam shotoram ya morgham faghat fahmidam ke shotormorgh boodanam kare man nist. bad joor ghatiam.

 

Post a Comment

<< Home