A rainy night in Paris
I pedaled as fast as I could... as if I were escaping from longing, from innocence, from her.
با سرعت تمام پدال میزدم ... انگار از غریزه ، از پاکی ، از او فرار میکردم .
Time has passed, and I have loved many women.
زمان گذشت و من عاشق زنهای زیادی شدم.
And as they've held me close... and asked if I will remember them I've said, "Yes, I will remember you."
وقتی مرا در آغوش میگرفتند ... و میپرسیدند که آیا به خاطر میسپارمشان . بهشان میگفتم " بله ، تو را به خاطر خواهم سپرد."
But the only one I've never forgotten is the one who never asked... Malena
ولی تنها کسی که هرگز فراموش نکردم ، کسی بود که هرگز نپرسید ... مالنا
با سرعت تمام پدال میزدم ... انگار از غریزه ، از پاکی ، از او فرار میکردم .
Time has passed, and I have loved many women.
زمان گذشت و من عاشق زنهای زیادی شدم.
And as they've held me close... and asked if I will remember them I've said, "Yes, I will remember you."
وقتی مرا در آغوش میگرفتند ... و میپرسیدند که آیا به خاطر میسپارمشان . بهشان میگفتم " بله ، تو را به خاطر خواهم سپرد."
But the only one I've never forgotten is the one who never asked... Malena
ولی تنها کسی که هرگز فراموش نکردم ، کسی بود که هرگز نپرسید ... مالنا
0 Comments:
Post a Comment
<< Home