Sunday, February 03, 2008

و اما دوباره عشق


وقتی از من پرسیدی که عشق چیه؟ تنها جوابی که داشتم سکوت ثانیه های بین فکروقتهایی که عشق در خانه و ما گرد جهان میگشتیم ، بود و صدای لرزانم که عشق ، گرد لیمویی بود که مادرجان از دست من تو هزارتوی آشپزخانه زرد رنگ پنهان میکرد.
میدانستم که ابرویی بالا میاندازی و دیوانه خطابم میکنی . اما آن عشق بود

1 Comments:

At 06 February, 2008 20:33, Blogger MehdiMK said...

che khoobe inja zood be zood update mishe baraxe weblog e baziaa :D adam azab vojdan migire :P

 

Post a Comment

<< Home