Saturday, February 16, 2008

من پیر می شوم

Berkel

این پیری لعنتی داره میشه بلای جون . انگار این روزهام دارن آدم میشن ! هر چی بیشتر میگذره ، ثانیه های بیشتری صبحها کراوات میزنن و میرن تو صف اتوبوس. خیلی زودتر از وقتی که من پاشم از خواب و مفید تا شب سگ دو میزنن .
چی به ما میرسه ؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home