Tuesday, May 29, 2007

پارادکس


با نوشته مهدی هم موافقم و هم مخالف . فرصتی دست نداد که خاطراتمو از لابلای شلوغی تهران بیرون بکشم . چیزهایی که بیشتر نظرمو جلب کرد درماندگی و آشفتگی بود که تو همه مردم میدیدم ! عکس بالا یه ژست هنری از 4 تا جوان نیست ! عکسیست که هر ساعت و هر دقیقه توی تهران میدیدم.
تا الان بیش از 14000 تفر تو ایران دستگیر شدن ! حتی دوباره دارن قلیون رو هم جمع میکنن . یادمه بعد از 2 خرداد که وضعمون یکم بهتر شده بود ، زیر بار نرفتیم و دوباره رستورانها باز شد و قلیون برپا ! ولی فکر کنم دستمونو خوندن این دفعه !
فکر میکنین کی طرح مبارزه با حجاب رو نقد کرده ؟ سردار احمد رادان !
فکر میکنین چی نوشته ؟
من توی تهران اون بچه هایی رو ندیدم که بعد از کلاسشون از میدان رسالت میکوبیدند و میرفتند چهارراه ولیعصر تا سر کلاس فلسقه دکتر داوری بشینن و بعدشم کتاب به دست 2-3 ساعتی تو کافه نادری یا اون ساندیچ فروشی نبش چهارراه کالج بحث کنن !
آدمایی دیدیم مثل آدمای توی اون عکس ...
آدمایی رو ندیدم که میکوبیدن آخر هفته ها میرفتن شمال !
آدمایی رو دیدمه مثل آدمای توی اون عکس ...
حتی آدمای عاشقم ندیدم ! این برام سخت بود . ایران رو به عشق و سبزی و سرزندگی به یاد داشتم.
با خیلی از نوشته هاش موافقم ! من خیلی احساس غریبی میکردم ! نوشتم قبلن !

راجع به 20 سال پیش حرف نمیزنم ! قضیه مال 2 سال پیشه



0 Comments:

Post a Comment

<< Home