Friday, January 26, 2007

مامانم


قربونش بشم
آخرین حرفی که شنیدم ازپشت کامپیوتر:

ا، خوب بچم منتظرمه

خوشحالم که سالمی
همه دنیا فدای یه تار موت
مواظب خودت باش

به قول حسین پناهی

يزي براي کار

کاري براي تخت

تختي براي خواب

خوابي براي جان

جاني براي مرگ

مرگي براي ياد

يادي براي سنگ

این بود زندگی....


و زندگی پر ارزشه اگر قدرشو بدونیم و به شادی بگذرونیم .

ما چرا می بینیم؟

ما چرا می فهمیم؟

ما چرا می پرسیم؟

خودتو میشناسی؟

من خودم یک سایه م.

منو چی؟

یادت می آم؟

سایه ای در سایهء یک سایه.

چت شده یهوکی؟

چیزی نیست!

2 Comments:

At 27 January, 2007 03:45, Anonymous Anonymous said...

خدای نکرده طوریشان که نیست این‌جوری نوشتی که
انشالله همیشه زنده باشند و قربانشان بروی

 
At 27 January, 2007 11:07, Blogger A simple child said...

نه . بخیر گذشت

 

Post a Comment

<< Home