Monday, May 02, 2011

تکیه بر یاد

ای عزیز هم قبیله با تو از یه سرزمینم
تا به فردای دوباره با تو هم قسم‌ترینم
...
با تو هم‌قصه دردم همصداتر از همیشه
دوتا هم‌خون قدیمی از یه خاکیم و یه ریشه

یاد روزهایی می اندازه منو که دست در دست آقابابا و مادرجون به ایرج و هایده و داریوش گوش جان میسپردم. سالها میگذرند و خاطره ها نزدیکتر میشوند. دیگر حتی اکنون نیستند. در جانم هستند.
برای من ً تکیه بر باد ُ یاد آنها همیشه استوار ترین ستون بوده . ُ تکیه بر یادُ همیشه خواهم زد.




0 Comments:

Post a Comment

<< Home