Monday, May 07, 2007

مهمانی بعد از امتحان ها

عجیب داون تاون گردی کردیم با مهدی بدنبال نوشیدنی حرام . به نظرم دوری خورشیدی از خیابان گرنویل تا دیوی و از آنجا به رابسون زدیم تا سفر اولمان به دخمه ای کوچک پایان پذیرد با موفقیت نسبی !
با توجه به قانون ممنوعیت نوشیدن الکل در کوچه در بلاد کفر ، مشکلی که در 26 سال زندگی در ایران وجود نداشت! ، به ناچار و با توجه به کمبود وقت به دور ترین محل ممکن یعنی "یو بی سی" جهت 15 دقیقه نوشیدن مسافرت ! نمودیم .
بماند که از شانس خوب ما ، اینبار اتوبوس زود رسید و برای تنظیم وقت دقایقی به صورت خاموش به سفر ادامه دادیم که خود بسی فشار روانی را افزایش داد.
دوستان قدیمی را دیشب دیدم که بسیار موجب شادمانی بود . خوشبختانه سرمه ! :) سورپریزی بس جالب ارایه داد که سپاس فراوان دارم از او .
اتفاقات جالبی در حاشیه افتاد که در نوع خود بینظیر بود . دوستان غیر اس-اف-یو یی عقیده داشتند که بچه های دانشگاه ما بسی محافظه کارند که دیگری بسیار جدی "دوست داشتن " آقای احمدی نژاد را شدیدا تکذیب کرد در حالت مستی ، و علاقه شدیدی به ضربالمثل مستی و راستی داشت این خانم تا جایی که تک تک افراد به طرق مختلف مجبور به اعتراف به این نکته شدند که ایشان از رییس جمهود نام برده خوششان نمی آید.
شب تولد بهرام عزیز هم بود . سبز باشی بهرام جان :)
در مورد دیشب عطار میفرماید :

من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت

البته فعلا از این سه فقط دست من به جام رسیده است با مشکلات اشاره شده

0 Comments:

Post a Comment

<< Home