بهزاد در شاهنامه
به نقل از نوف ، استاد جلال خالقی مطلق در سخنرانی سخنانی چند گفته اند که قسمتی از آن مربوط به "بهزاد" اسب "سیاوش" است .
یک نمونۀ دیگر از وفاداری اسب پهلوان، مثال بهزاد اسب سیاوش است. سیاوش پیش از کشته شدن زین و لگام بهزاد را از او برمیگیرد و در گوش بهزاد میگوید که پس از مرگ او در کوه و دشت به سر برد و به هیچکس جز کیخسرو رکاب ندهد12. سپستر که گیو در توران کیخسرو را مییابد، چون هنگام گریختن به ایران میرسد، فریگیس نشان بهزاد را به کیخسرو میدهد. کیخسرو زین و لگام بهزاد را برداشته و به جستجوی او میرود. بهزاد با دیدن کیخسرو و زین و لگام خود در دست او، از اندوه مرگ سیاوش آه از جگر برمیکشد و برجای خود میایستد تا کیخسرو پیش او میرود و بر او زین مینهد:
فَسیله چو آمد به تنگی فراز
بخوردند سیر آب و گشتند باز،
نگه کرد بهزاد، کَی را بدید
یکی باد سرد از جگر برکشید
بدید آن نشست سیاوُشپلنگ
رکیب دراز و جُنای خدنگ
همیداشت بر آبخور پای خویش
از آنجا که بُد دست ننهاد پیش
چو کیخسرو او را به آرام یافت
بپویید و با زین سوی او شتافت...13
12ـ شاهنامه، دوم 347/ 2147بجلو.
13ـ شاهنامه، دوم 427/ 128بجلو.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home