Saturday, April 14, 2007

بهزاد در شاهنامه


به نقل از نوف ، استاد جلال خالقی مطلق در سخنرانی سخنانی چند گفته اند که قسمتی از آن مربوط به "بهزاد" اسب "سیاوش" است .

یک نمونۀ دیگر از وفاداری اسب پهلوان، مثال بهزاد اسب سیاوش است. سیاوش پیش از کشته شدن زین و لگام بهزاد را از او برمیگیرد و در گوش بهزاد میگوید که پس از مرگ او در کوه و دشت به سر برد و به هیچکس جز کیخسرو رکاب ندهد12. سپستر که گیو در توران کیخسرو را می‌یابد، چون هنگام گریختن به ایران میرسد، فریگیس نشان بهزاد را به کیخسرو میدهد. کیخسرو زین و لگام بهزاد را برداشته و به جستجوی او میرود. بهزاد با دیدن کیخسرو و زین و لگام خود در دست او، از اندوه مرگ سیاوش آه از جگر برمیکشد و برجای خود می‌ایستد تا کیخسرو پیش او میرود و بر او زین می‌نهد:

فَسیله چو آمد به تنگی فراز


بخوردند سیر آب و گشتند باز،


نگه کرد بهزاد، کَی را بدید


یکی باد سرد از جگر برکشید


بدید آن نشست سیاوُش‌پلنگ


رکیب دراز و جُنای خدنگ


همی‌داشت بر آبخور پای خویش


از آنجا که بُد دست ننهاد پیش


چو کیخسرو او را به آرام یافت


بپویید و با زین سوی او شتافت...13


12ـ شاهنامه، دوم 347/ 2147بجلو.

13ـ شاهنامه، دوم 427/ 128بجلو.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home