Sunday, June 28, 2009

مگر مردم گه چه برسیدند؟

نمیدونم اینروزا کجا بودم .
ولی فکر کنم اوین

نه بخاطر اینکه شجاعم که با اولین سیلی به نفع نظام اعتراف میکردم و نه به خاطر اینکه من طرفدار آقای موسوی بودم (الان هستم با این شجاعتش ! ) ؛ولی بخاطر ایمان آوردن به قدرت مردم سالاری و گفتمان.

چرا گفتمان بین فرهنگها و نه گفتمان بین آدمها؟ چرا گفتمان ما با فرهنگها و نه فکرهای جدا؟
چرا آقای احمدی نژاد بازیچه نظام اسلامی ایران شده؟ چرا آقای خامنه ای که روزی روشنفکر بوده؛ بازیچه شده؟ آیا جهت گیری آقای خامنه ای و اتفاقات بعدی آن انسانها را به فکر فرو نمیبرد؟

آیا واقعا آقای خامنه ای که در دوره ۲۰ ساله رهبری خود حتی یک تصمیم سرنوشت ساز نگرفته است میتواند اینچنین سخن بگوید ؟

من دوست دارم نه با آقای احمدی نژاد؛ خامنه ای و بلکه با آقایان بشت بره گفتمانی بکنم . چرا؟

مگر مردم چه برسیدند؟

مگر مردم گه چه برسیدند؟

چرا میکشید ؟
!

Labels:

1 Comments:

At 01 July, 2009 02:12, Blogger Unknown said...

سلام دوباره
یکی از نوشته های قدیمی تون رو خوندم
یه ترانه از سهیل نفیسی بود به نام رقصم گرفته بود ( طرح ) ....می خواستم بگم آلبوم جدید سهیل نفیسی به نام " ترانه های جنوب" بیرون اومده ...بازخونی ترانه های ابراهیم منصفی است ...نمی دونم ترانه های ابراهیم منصفی (رامی) رو شنیدید یا نه ؟
یه ترانه داره به اسمه " دیگه ناوات بگینم" به معنی دیگه نمی خوام ببینمت ...من این ترانه رو دوس دارم اگه تونستم واستون ایمیل می کنم

 

Post a Comment

<< Home