Friday, October 26, 2007

گورمه ميشم بير هفته دي

یک هفته هستش که یار و ندیده ببین چکار داره میکنه !
ما چی پس ؟

قشنگی زندگی به اینه که بی خاطره هیچی
که خاطره ها شخصیتتو میسازن
که مادربزرگ خود خودته
که پدربزرگ همه وجودته

حالا خودتون بدونین که 10 ساله پدربزرگ رو ندیدم و 9 ساله مادربزرگ رو . چند ساله بابا و مامان رو .حتی شما هم باور نمیکنید، نه؟
الان 2 روزه مادرجون با صدای خودش همون آهنگی رو میخونه تو گوشم که همیشه فقط وفقط برای من میخوند ... یاد خاطره های زیباش بخیر
یاد اون چهره قشنگ ... یاد اون

كوچه لره سو سپميشم يار گلنده توز اولماسين

کوچه ها رو آبپاشی کردم تا یارم اومد گردوخاکی نباشه !


اله گلسين اله گيدسين آراميزدا سوز اولماسين

بیادو بره بینمون حرفی نیوفته !


ساماوره اود سالميشام استيكانا قد سالميشام

سماورو آتیش کردم تو استکانا قند انداختم !


ياريم گيدوب تك قالميشام

یارم رفته تنها موندم!


نه گوزلدي يارين جانيم

چه خوشگله یاره من!


نه شيريندي يارين جانيم

چه شیرینه یاره من!


پياله لرين رهلري

پیاله هاشو نقاشی می کنه!


هربيري بير طرفده دي

هرکدومش یک طرفه!


گورمه ميشم بير هفته دي

یک هفته ای ندیدمش!


نه گوزلدي ياريم جانيم

چه خوشگل یاره جون من!


نه شيريندي ياريم جانم

چه شیرینه یاره جونه من!

(از این سایت )مرسی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home