Thursday, October 25, 2007

آخ جون ! گوگل ادز گرفتم

چه به روز اين سرزمين آمده است. آيا واقعاً هنوزميتوان آن را ايران ناميد، کشوري که در قرن¬ها پيش ‏داراي منشوري می بود که کرامت‎ ‎
انسان و احترام به حقوق بشر محوريترين پيام آن ميبوده است؟

نقل قولی بود از نوشتار انجمن اسلامی ابوعلی سینا بود . باور بفرمایید حتی من هم کمی نگران ایران شده ام نه برای سیاسی کاریها و بلکه برای کشتن جوانها به نام دختربازی یا پسربازی یعنی حقی طبیعی برای هر انسان بالغ 27 ساله ! .ولی واقعا هر چه میگردم ، میبینم خیلی اوضاع بد نیست ! اگر پازلی سخت و زشت باشد دلیل خراب بودن پازل نیست . شاید خود ما از میان اینهمه پازل زیبا ، این یکی را با دقت انتخاب کرده ایم. !

بگذریم . خوشبختانه تیمی خوب در شرکتی دارد شکل میگیرد ! باید دید چه میشود در آینده
بدون دوستان همدل و کاردان اصولا کاری اگر هم به پیش برود مزه ای ندارد
در ضمن ابنجا مملکت غریبی است . میگویند اگر انسانی بمیرد در خیابان هم کاری با او ندارند . با این حال ؛ 2 سالی است که به خانه دوستانی اهل اینجا میروم که مشکل جسمی دارند . هم پولدار دیده ام و هم بی پول . با فرهنگ یکسان با کانادا و هم با فرهنگی متفاوت با اینجا . نکته ای که به دید من آمد ، کمک یکسان به انسانهای مختلف بود

نکته دیگر اینگه شاهین عزیز خبر داد که گوگل ادز گرفتم . دستت درد نکنه شاهین . خوشخبر باشی. در ضمن آخرش با داش نیما نشد حرف بزنیم. 2 دفه زنگ زدم مثل اینکه سرش شلوغه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home