Wednesday, September 27, 2006

میتونی منو بگیری؟

احساس مفید بودن میکنم . احساس میکنم باید برای هر چیزی بجنگم تا بدستش بیارم . حتی اگر خسته باشم و با پدر و مادرم خسته حرف بزنم از اون ور دنیا میفهمن ! پس باید واسه گرفتن و دادن حس خوب به اونام بجنگم
خسته اومدم خونه از سر کار و با خودم داد میزدم که ایمیل و باز کردم و دیدم از علی خاکشایی نامه دارم . نوشته هاش انرزی عجیبی بهم میده . خدا رو شکر که دوستای خوبی دارم
تولد لانا بود امروز . براش آرزوی موفقیت کردم
دیگه چه کار خوبی کردم ؟ آهان ، 6 تا بچه دارم سر کارم و باهاشون بازی کردم 2 ساعت . هفته ای 1 روز کارم اینه . فکر کنم اونا با من بازی میکنن ! نقاشی کشیدیم ، آواز خوندیم ، کارت بازی کردیم و ... برام جالبه سادگیشون و تفاوت توی شخصیتشون . با همه تفاوتها یه چیز مشترک داریم ! اگه گقتی؟
هاها ؛ اگه تونستی منو بگیری اونوقت میفهمی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home