Thursday, August 31, 2006

واسه دوستایی که تعجب کردن از من


به کسی بر نخوره، بر نخوره
من یکی پنجرمو می بندم
این همه پنجره ی باز بسه
من به باغ آینه می خندم
به کسی بر نخوره، بر نخوره
من یکی پیش خودم می مونم
در شب بی کسی و بی حرفی
برای دل خودم می خونم
خواب بودم، بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم
خواب بودم، بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم

به کسی چه، این صدا، این حنجره، مال منه
کی مثل من لحظه هاشو زیر آواز میزنه
کی به جز من میتونه خاطره هاشو بشمره
جز خود من کی به فکر موندن و سر رفتنه
به کسی بر نخوره، بر نخوره
اگه تنهایی خوبی دارم
اگه از خلوت خود سر مستم
اگه چون پروانه بی آزارم

خواب بودم، بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم
خواب بودم، بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم

به کسی برنخوره، برنخوره
اگه دستم پر عطر یاسه
اگه در پیله ی خود خوشبختم
کسی جز من منو نمیشناسه
به کسی بر نخوره، بر نخوره
اگه من اهل خراب آبادم
شجرنامه ی من مال منه
به کسی چه من یکی آزادم

خواب بودم، بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم
خواب بودم، بیدار شدم ، آشتی کردم با خودم
نمیدونم از کیه ! ببخشید

0 Comments:

Post a Comment

<< Home