Wednesday, May 03, 2006

امید


از اون وقتی که از مسافرت برگشتم دارم به صحنه بالا فکر میکنم و به آزامشی که بهم میداد. نمیدونم ما داریم میریم تو اون اقیانوس یا داریم ازش خارج میشیم. این عکسو دوست دارم چون راهنماییم میکنه خط کشتیش؛جزیره ها رو میبینین ؟ همیشه میگم که ممکنه یه حادثه ای پیش بیاد و ممکنه یه روزی از اون جزیرهها تشکر کنم به خاطر کمکشون. حتی اگه سالها مجبور شم روشون زندگی کنم ، یه روزی دفتر خاطراتمو که میخونم شاید بگم کاشکی توی اون جزیره دورافتاده و غریب بودم. امید بهترین چیزیه که دارم. مرسی مامان و بابای خوبم که بودنتون امید منه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home